بهطور خلاصه بهکارگیرى اصول علم اقتصاد در جریان تولید در مبحث ‘اقتصاد تولید’ بررسى مىشود. براى درک بهتر این مفهوم ابتدا اصطلاحات مهم و کلیدى علم اقتصاد یادآورى شده است. درک توأم ‘اقتصاد’ و ‘تولید’ معناى دقیقتر اقتصاد تولید را بیان خواهد کرد. |
|
|
اقتصاد علمى است که عوامل تولید کمیاب را بهگونهاى بین یک سرى فعالیتهاى رقیب تخصیص مىدهد که در زمان مشخصى اهداف خاصى حاصل شود. پرواضح است که علمى با این وسعت را نمىتوان در چند جمله ساده خلاصه کرد. بنابراین شاید تعریف فوق را بتوان مهمترین هدف علم اقتصاد دانست. اما واژههاى کلیدى در تعریف فوق را مىتوان دربرگیرنده عوامل تولید کمیاب، فعالیتهاى رقیب و تخصیص دانست. |
|
عوامل تولید به هر آنچه که در جریان تولید بهکار برده مىشود، اطلاق مىگردد. معالوصف وقتى عامل تولید اقتصادى است که داراى خصوصیت ‘کمیابی’ (Scarcity)، باشد. بهعبارت دیگر در صورتىکه میزان در دسترس نهاده محدود باشد، آن نهاده اقتصادى است. قابل ذکر است که محدودیت منابع در دسترس بهعنوان عاملى معرفى مىشود که اساس علم اقتصاد را تشکیل مىدهد. به بیان دیگر اگر محدویت نبود، اقتصاد یا صرفهجوئى نیز مطرح نمىشد. |
|
اصطلاح ‘فعالیتهاى رقیب’ (Competitve)، نیز بعداً با تفصیل بیشترى مورد بحث قرار مىگیرد. اما در اینجا قابل ذکر است که بسیارى از فعالیتها و تولید محصولات بر سر استفاده از عوامل تولید محدود با یکدیگر رقابت مىکنند. بهعبارت دیگر از آنجا که تعداد کالاها و خدماتى که در یک جامعه تولید مىشود و یا مىتواند تولید شود، متعدد بوده و علاوه بر آن منابعى که آن جامعه در اختیار دارد، محدود و معین است، لذا وقتى تمام یا قسمتى از عوامل تولید محدود بهمنظور تولید یک یا چند کالا و خدمت اختصاص یافت، امکان تولید سایر کالاها و خدمات از طریق آن نهادهها کاهش مىیابد. این بدان معنى است که کالاهاى تولید شده براى سایر فعالیتها رقیب محسوب مىشوند. |
|
بنابراین با درنظر گرفتن شرایط ثابت امکان تولید هر کالائى بهطور نامحدود وجود ندارد و تولید بیشتر یک یا چند کالاى خاص، همراه با صرفنظر کردن از تولید یک یا چند کالاى دیگر خواهد بود. از اینرو ‘تخصیص’ (Allocation)، عوامل تولید بین فعالیتهاى مختلف مطرح مىشود که در معناى اخص خود عبارت از بکارگیرى هر کالائى و از جمله هر عامل تولید به بهترین وجه ممکن است. در اقتصاد به این عمل ‘بهینهسازی’ (Optimization)، گفته مىشود. |
|
|
مفاهیم کلیدى اقتصاد و تولید |
|
مبناى اقتصاد تولید بر آن است که بهوسیلهٔ ابزارهاى ویژه از عوامل تولید در دسترس در تولید آن کالاهائى استفاده شود که اهداف معینى بهدست آید. در واقع از طریق این شاخه از علم اقتصاد با بهکارگیرى تکنیکهاى بهینهسازى به سه مفهوم کلیدى اقتصاد که عبارتند از: نوع محصول، کیفیت محصول، میزان محصول پاسخ داده مىشود. |
|
|
از دیدگاه اقتصادى مهمترین عامل تعیینکننده در رابطه با نوع محصولى که باید تولید شود، میزان عوامل موجود و نوع رابطه بین محصولات است. آیا باید محصولات دامى تولید کرد یا محصولات زراعى و یا ترکیبى از آن دو؟ آیا باید گندم تولید کرد یا چغندر؟ آیا باید شیر تولید کرد یا گوشت؟ آیا باید گندم تولید کرد یا اسلحه؟ سؤالاتى از این قبیل علاوه بر آنکه تحت تأثیر ارزشهاى غیراقتصادى جامعه است، از نظر اقتصادى به ‘رابطه محصول – محصول’ (Product-Product Relationship = Output-O”utput Relationship)، بستگى دارد. |
|
|
بعد از آنکه نوع محصول مشخص گردید، چگونگى تولید آن مطرح مىشود. بهویژه آنکه برخى از محصولات را مىتوان به روشهاى مختلف و با بهکارگیرى ترکیبات متفاوت نهادهها تولید کرد. مثلاً برخى کالاها را با بهکارگیرى سرمایه بیشتر و نیروى کار کمتر و یا برعکس مىتوان تولید نمود. در اقتصاد پاسخ به این سؤال بهطور عمده به رابطه بین نهادهها بستگى دارد. این رابطه به اختصار به ‘رابطه نهاده – نهاده’ (Factor-Factor Relationship – input-input Relationship)،معروف است. |
|
|
با توجه به محدود بودن عوامل تولید بایستى مقدار تولید هر یک از محصولات نیز مدنظر واقع شود. زیرا تحت شرایط محدود بودن نهادهها، تولید یک واحد بیشتر از یک کالا همراه با کاهش تولید یک یا چند محصول دیگر خواهد بود. در اقتصاد پاسخ به این سؤال بستگى به روابط بین نهادهها و محصول دارد که به اختصار به آن ‘رابطه نهاده – ستاده’ (input-Output Relationship)، یا ‘رابطه عامل تولید – محصول’ (Factor-Product Relationship)، گفته مىشود. |
|
|
در مباحث اقتصاد تولید، مفهوم کارآئى از اهمیت ویژهاى برخوردار است. در واقع از دید این علم، منطقىترین هدف تولید افزایش کارآئى است. اما در عین حال مفهوم موردنظر یکى از پیچیدهترین مفاهیم اقتصادى است. به اعتقاد فارل (Farrell M.J)، کارآئى را فقط در مقام مقایسه مىتوان تعریف کرد. به این ترتیب که میزان کارآئى را از طریق میزان انحراف از بهترین عملیات یک گروه تولیدکننده نمونه مىتوان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. با این حال چون براى تعیین انواع مختلف کارآئى معیارهاى متفاوتى وجود دارد. لذا به جاى کوشش در ارائه تعریفى از این مفهوم، ترجیحاً هدف از کارآئى بیان مىشود. بر این اساس کارآئى را مىتوان معادل با موراد زیر دانست: |
|
– براى تولید مقدار معینى از محصول، کمترین مقدار نهاده بهکار گرفته شود. |
– با مقدار معینى نهاده، بیشترین محصول تولید گردد. |
– با کمترین مقدار نهاده، بیشترین مقدار محصول بهدست آید. |
|
پرواضح است که تمامى موارد فوق عملاً یک مطلب را توضیح مىدهند. همچنین باید به این نکته توجه کرد که مفهوم موردنظر با مفاهیم دیگر اقتصادى مثل راندمان، عملکرد، بازده، بهرهورى و غیرو یکى نیست. بلکه مفاهیم اخیر یکى از معیارهاى اندازهگیرى کارآئى بوده و در واقع زیرمجموعهاى از آن را تشکیل مىدهند. |
|
بهطور کلى کارآئى را مىتوان در دو شاخه بررسى کرد: |
|
۱. کارآئى فنى (تکنیکى) |
۲. کارآئى افتصادى (Economic Efficiency) |
|
معیارهاى مربوط به این دو نوع کارآئى متفاوت هستند. |
|
در اینجا فقط یادآورى این مطلب ضرورى است که ممکن است یک مزرعه بهطور اقتصادى کارآ عمل کند و ولیکن مزرعه دیگر فقط داراى کارآئى فنى باشد. به همین ترتیب این احتمال وجود دارد که مزرعهاى نه تنها کارآئى فنى بلکه کارآئى اقتصادى نیز نداشته باشد. |
|
البته هدف تولیدکننده در عمل ممکن است همیشه حداکثر کردن کارآئى نباشد و در مواردى تولید براى خود مصرفى صورت مىگیرد. در واقع گرچه ممکن است در موارد زیادى هدف حداکثر کردن تولید کل و متوسط میزان محصول هر واحد نهاده باشد ولى فرض بر این است که موارد اخیر توسط متخصصین زراعى صورت مىگیرد.. بهطور خلاصه آنچه تحت عنوان تصمیمات بهینه در تولید محصولات بررسى مىشود با درنظر گرفتن هدف کارآئى اقتصادى است. |
|
|
معیارهاى کارآئى فنى بهطور عمده مربوط به نسبت بین ستاده و نهاده است. |
|
پارهاى از مهمترین ملاکهاى اندازهگیرى کارآئى فنى بهصورت زیر است: |
|
– متوسط شیر تولیدى هر گاو |
– درصد چربى شیر |
– درصد گاوهاى شیرده |
– درصد گوسالهزائى گاوها |
– تعداد تخممرغ هر مرغ |
– نسبت مواد غذائى دام به هر کیلو محصول دامى |
– عملکرد محصولات زراعى |
|
همانگونه که معیارهاى فوق نشان مىدهد، کارآئى فنى بهطور عمده مربوط به محصولات دامى است. در حالت کلى این نوع کارآئى به توانائى تولید سطح معینى از محصول از طریق بهکارگیرى حداقل مقدار نهادهها مشروط به ثابت بودن سطح تکنولوژى است. |
|
|
ملاکهاى اندازهگیرى کارآئى اقتصادى به ارزش ریالى یا به بعضى از نرخها و درصدهاى مرتبط با کاربرد سرمایه مربوط مىشود. برخى از مهمترین معیارهاى کارآئى اقتصادى به شرح زیر است: |
|
– نرخ برگشت سرمایه |
– بازده هر صد ریال غذاى مصرفى دام |
– ارزش محصول زراعى در هر هکتار |
– درآمد خالص زراعى در هر هکتار |
– هزینه ماشینآلات در هر هکتار |
– ارزش تولیدات مزرعه بهازاء هر نفر |
– درآمد خالص مزرعه بهازاء هر نفر |
|
|
در بعضى موارد براى تمایز بین دو نوع کارآئى اقتصادى و فنى از مفهوم دیگرى به نام ‘کارآئى تخصیص’ (Allocative Efficiency)، استفاده مىشود. مفهوم اخیر به این ترتیب تعریف مىگردد که با ثابت بودن قیمت عوامل تولید، نهادهها به نسبتى در تولید به کار مىروند که از آن طریق سود تولیدکننده به حداکثر ممکن برسد. در واقع این نوع کارآئى به انتخاب ترکیب بهینه نهادهها وقتى قیمت نسبى آنها ثابت است، اشاره مىکند. براساس این نوع کارآئى و با در نظر گرفتن اینکه کارآئى فنى به دنبال تولید حداکثر محصول از مقدار معینى نهاده است، رابطه زیر بین کارآئى اقتصادى (کارآئى کلی، Total Efficiency)، و فنى تعریف شده است. |
|
(کارآئى تخصیص × کارآئى فنى = کارآئى اقتصادى (یا کلى |
|
|
|
وقتى یک واحد تولیدى نتواند حداکثر محصول را از ترکیب مقدار معینى نهاده بهدست آورد، بهعبارت دیگر وقتى بهعلت پائینتر بودن محصول آن واحد از حداکثر ممکن، هزینه تولید آن در حداقل مقدار خود قرار ندارد، آن واحد اصطلاحاً داراى ‘کارآئى ایکس’ (X-Efficiency)، است. در واقع در این وضعیت بالا بودن هزینههاى تولید هر واحد محصول به این خاطر است که با مقدار معینى نهاده، مقدار محصول کمترى نسبت به حداکثر ممکن آن، تولید شده است. |