بنام خالق عالم هستی
چگونه از ذهن نیمه هوشیار استفاده کنیم ؟
این ضمیر همه نوع اطلاعات و پیشنهادات را به منزله واقعیت می پذیرد و قبول میکند چه مثبت چه منفی، هر کس میتواند این ضمیر را تحت کنترل خود در آورد، اصولا این ضمیر تحت کنترل ما است و ما میتوانیم از این ضمیر برای رسیدن به خواستههایمان کمک بگیریم. حسنی که این ضمیر دارد این است که نمیتواند بین تخیلات و واقعیات فرق بگذارد. مثلا ممکن است ما در واقعیت یک آدم ترسو، بزدل، تنبل و یا کمکار باشیم ولی در خیال خودمان دوست داریم که انسان موفق وشجاع وخوبی باشیم در اینجا می شود ازاین ضمیر استفاده کرد بهتر است ما این ضمیر را از افکار مثبت به جای افکار منفی پر کنیم.
مثلا خود را در موقعیتی تصور کنید که به آنچه دوست دارید رسیدهاید چشمانتان راببندید و برای چند لحظه مکث کنید؛ در اینجا هدف خیلی مهم است شما به هدف فکر کنید لازم نیست نگران باشید که چگونه به این هدف برسیم، خود بخود ابزار لازم برای رسیدن به هدف فراهم میشود، همین که شما هدفتان را انتخاب کنید ضمیر نیمه هوشیار شما احساس نیاز میکند و راه حل ارائه می دهد.
از دو راه میشود ضمیر نیمه هوشیار را با افکار سازنده تغذیه کرد:
۱- دقیقا خود را همان طور که میخواهید باشید تصورکنید و ببینید.(مثلا یک دانش آموز زرنگ و درسخوان و موفق یا یک سخنران قوی در جمع)
۲- این افکار سازنده باید هر روز تکرار شود یعنی مرتب باید این مساله را به ضمیر نیمه هوشیار بسپارید.
چگونه وچه زمانی باید ازاین ضمیر استفاده کرد؟
بهترین زمان برای استفاده از ضمیر نیمه هوشیار ، در وقت استراحت کامل است که به فکر فرو بروید. تلقین افکار مثبت و سازنده به ضمیر نیمه هوشیار باید هم فکری باشد هم تجسمی، یعنی هم فکر کنید هم تجسم کنید. این کار را در دو نوبت ۱۰دقیقه ای انجام دهید:
۱-شب هنگام زمان تاریکی که آماده خواب هستید .
۲-صبح وقتی از بستر بلند میشوید و یا در طول روز ،دریک اطاق خلوت، دراز بکشید و برای ۵ دقیقه استراحت کنید؛ در این حالت فکرتان هم مثل جسم تان نیاز به سکون و استراحت پیدا میکند دراین حالت شروع به تلقین ذهنی مثبت کنید از کلمه من استفاده کنید مثلا یک ورزشکاری که دچار اضطراب می شود واحساس ضعف میکند میتواند با استفاده از روش تجسم ذهنی موفقیت خود را در برابر تمامی حریفان به ذهن نیمه هوشیار خود تلقین ذهنی مثبت کند وجملات زیر را بگوید، من تمام حریفان خود را شکست خواهم داد، من به حریف غلبه میکنم و یا هیچ کس نمیتواند در برابر من مقاومت کند، من از همه قویترم، و صحنههای پیروزی را هم برای خود تجسم کند.طوریکه در صحنه اول موفقیت خود در مقابل مقاومت حریف ببیند و انرا حس کند که این صحنه را بنام تصویر سازی ذهنی مرتبط یاد میکنند، و در صحنه دوم از دور خود را ببیند که ریفری اورا برنده اعلان میکند، دستش را بلند میکند و همه تماشاچیان برایش کف میزنند، این صحنه را بنام تصویر سازی غیر مرتبط یاد میکنند.
این روش کاربرد زیادی را در درمان احساس حقارت، ترس، اضطراب مانند اضطراب امتحانی و مشکلات روحی و رفتاری دارد ومی توان برای رسیدن به هرهدفی از آن استفاده کرد بسیاری از شما میتوانید بدون زنگ ساعت از خواب بیدار شوید فکر بیدار شدن از خواب در ساعت معین به ضمیر نیمه هوشیار میرود و چون ضمیر نیمه هوشیار هیچگاه به خواب نمیرود شما را در زمان خاص بیدار می کند، ما لبه تخت می غلتیم اما هیچگاه نمیافتیم چون ازطریق فکر نیمه آگاه همیشه مواظب خود هستیم، شب هنگامی که درخواب هستیم پوشش ما کنار میرود اما بدون بیدار شدن روی خود را میپوشانیم چون ضمیر نیمه آگاه واقعیت را ثبت می کند.
«شما می توانید با استفاده از روش تجسم ذهنی یا تصویرسازی ذهنی خودرادرهر موقعیت موفق تصور کنید»
مثلا شما تصور کنید مجبور هستید در مقابل جمع یا در کلاس سخنرانی کنید اما در گذشته همیشه مضطرب بودهاید چه قبل از سخنرانی چه درطی سخنرانی، میتوانید هر روز طی دو جلسه (روز _شب) تمرین ،خودتان رادر مقابل تماشاچیان آسوده احساس کنید اگر دیدید وقتی میخواهید این تلقین ها را به خود بدهید به خواب میروید سعی نکنید که بیشتر بیدار باشید، تلقینها تا لحظه ای که به خواب میروید به ضمیر نیمه آگاه شما راه می یابد .
«اجازه ندهید سادگی این روش باعث شک شما درکارایی آن بشود»
موفقیت این شیوه در موارد زیادی به اثبات رسیده و از اتهام غیر عملی بودن وعدم کارایی مبرا شده است .
تا چه وقت این کار را انجام دهیم ؟ پاسخ: نسبت به افراد و مشکلات شان، زمان فرق می کند بیشتر اشخاصی که روش تجسم عینی را به کار میگیرند، طی دو تا چهار هفته به نتایج محسوس دست مییابند .
هر چه دلتان می خواهد در ضمیر وفکر خود مجسم کنید.
باور داشته باش که لیاقت بهترین ها را داری، انسانها همان گونه که باور داشته باشند میتوانند بیندیشند .باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا میکند که چگونه بیندیشد ……
دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسانها آزمایشی را در «هاروارد یونیورسیتی » انجام دادند.نتیجه این تحقیقات بسیار جالب است: ۸۰پیرمرد و ۸۰ پیرزن را براى این پروژه انتخاب کردند .یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با ۴۰سال پیش ساختند .غذاهای ۴۰سال پیش در این شهرک پخته میشد .خط روی شیشههای مغازهها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فیلمهای قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با ۴۰ سال قبل ساختند . بعد این ۱۶۰ نفر را از هر نظر آزمایش کردند .
تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون … بعد این ۱۶۰ نفر را به داخل این شهرک بردند ، بعد از گذشت ۵الی ۶ماه کم کم پشتشان صاف شد ، راست میایستادند ، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد ، چین و چروکهای دست و صورت از بین رفت ..
.علت چه بود؟
خیلی ساده است .آنها چون مطابق با ۴۰سال پیش زندگی کردند ، باور کرده بودند ۴۰سال جوانتر شده اند .
انسانها همان گونه که باور داشته باشند میتوانند بیندیشند .باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا میکند که چگونه بیندیشد .
اصولا فرق بین انسانها ، فرق میان باورهای آنان است. انسانهای موفق با باورهای عالی ، موفقیت را برای خود خلق میکنند.انسانهای ثروتمند ، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت میروند و به لحاظ باورهای مثبتشان به ثروت مطلوب خود میرسند .
قانون زندگی قانون باورهاست .باورهای عالی سرچشمه همه موفقیتهای بزرگ است .توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین میکند.
انسانها هر آنچه را که باور دارند خلق میکنند . باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی میسازند . زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشهها ، اندیشهها عامل اولیه اقدامها و اقدامها عامل اصلی دستاوردها هستند .
هر انسانی در مراحل زندگی، با توجه به باورها، نگرشها، ارزشها و اعتقادات خود تصمیمگیری میکند و اعمال و رفتارهای او ناشی از فکر و اندیشهایست که از خانواده، مدرسه، جامعه، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی کسب نموده است.
از خصوصیات اصلی انسان، توانایی فوقالعادهی او در فکرکردن است؛ بهخصوص توانایی او در تفکر دربارهی نحوهی فکرکردن خود، شاید از بینظیرترین و انسانیترین ویژگیهای اوست. همانطور که انسان با افکار و اندیشههای خیالی و غیرمنطقی، مایهی اضطراب و نگرانی خود را فراهم میکند، از طریق تفکر صحیح و منطقی نیز میتواند خود را از شر ناراحتیهای خویش، رها سازد.
وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس میتوان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگیاش را میسازد و جهت میدهد.
با تمرکز ذهنی روی انچه قابل دید است یانه وجود خارجی دارد یا نه زنده جان است یا بی جان و یا با تمرکز ذهنی روی انچه ذهن نیمه هوشیار ما انرا مقدس قبول یا باور میکند یا نه تمرکز صرف سبب ارامش ذهن و جسم میشود و با ارامش ذهنی و جسمی مغز شما ، امواج مغزی با ارتعاشات منظم یا به عباره ای دیگر فریکونسها ی منظم به عالم هستی متصاعد میکند، مراکز انرژی یا چاکره ها در بدن منظم و متعادل میشوند ، میدان مقناطیسی بدن منظم میشود و درنتیجه فریکونسهای صوتی در اورگانهای مختلف بدن منظم میشوند و شما با عالم هستی بیک کانال امواج الکترومقناطیس تبدیل میشوید ( ازهمین سبب است کسانیکه دارای کدام عقیده ای مذهبی اند عمر طولانی تر دارند نسبت به انانیکه کدام عقیده مذهبی ندارند )تمرکز به خداوند که اساس انرا دعا درمیان پیروان ادیان مختلف تشکیل میدهد، زمانیکه شما خواست تانرا از خداوند و یا عالم هستی مطالبه میکنید، مغزخاصیت مقناطیس یا اهن ربا را دارد،مطابق خواست شما فریکونس های مشابه یا هم سو جذب میکند، مغز شما ان خواست شما را ابتدا در دنیا درون و بعد در زندگی حقیقی شما به واقیعیت مبدل میکند، در اینجاه باید ذکر کنم که مسلمانان با استفاده از قطب نما یا قبله نما خطی ایکه قطب های مقناطیسی زمین را به وصل میکند، در زمان عبادت یا نماز خواندن میدان مقناطیسی بدن شان با میدان مقناطیسی زمین منطبق میگرددکه سبب منظم شدن میدان مقناطیسی بدن شان میشود.
شناخت ذهن انسان
ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند . ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات . بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است. جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد.
ما می توانیم از طریق روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل در آوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم.
تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باور ها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ، تحقیرها و پیروزیها شکل گرفته است و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم .
ذهن انسان دارای دو بخش است:
۱- ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه
۲- ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه .
بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی – همان اندیشههائیست که روزانه به فکر خود راه میدهید- هستید. هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنیم .
اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و به آرامی و علاقه در باره ویژگیهای آنها بیندیشید، آنچه را که اندیشیده اید به طور کامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد.
تعریف ذهن هوشیار -خودآگاه – و ضمیر نا خودآگاه -نیمه هوشیار
* ذهن هوشیار«خود آگاه» : اعمال و شعور خود آگاه ما از مغز سرچشمه می گیرند. اندیشه شما توسط مغز یعنی همان عضوی که خود آگاهی از آنجا متجلی می شود ،آشکار می گردد. وقتی ذهن خود آگاه شما اندیشه ای را می پذیرد آن اندیشه به شبکه خورشیدی که مغز شما خوانده می شود ، منتقل می گردد و در آن تجلی می یابد. شما با مغز خود آگاه خود فکر می کنید و آن را در درون خود به ضمیر باطن می سپارید.
در برخی کتاب ها از خود آگاهی عینی یاد شده است ، ضمیر خود آگاه با شناسایی جهان پیرامون سر وکار دارد که به کمک حواس پنج گانه صورت می گیرد . این ذهن هر چیزی را به همان گونه که واقعاً دیده می شود می بیند . مرگ ، بیماری ، فقر و تنگنا را مشاهده می کند و بر ضمیر نا خود آگاه اثر مستقیم دارد . وقتی ذهن خودآگاه مملو از ترس ، نگرانی و … باشد ، این حالت در ضمیر نا خودآگاه نیز نفوذ می کند و انسان را به سمت ترس و نگرانی می برد.اما اگر ضمیر خودآگاه دارای افکار مثبت باشد بر ضمیر ناخود آگاه اثر کرده و انسان را به سوی موفقیت سوق می دهد.
* ضمیر نا خود آگاه «نیمه هوشیار» : این ضمیر مانند بخار یا برق ، قدرت مطلق است و بدون مسیر و جهت ، هر فرمانی را که به آن بدهند ، انجام می دهد و توان فهم و استنباط ندارد . ضمیر نیمه هوشیار ما تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قائل نیست ، هر چه به او بدهیم با آن تغذیه می شود و همه چیز بسته به اندیشههایی دارد که در خود آگاه ما موجود است .
هر کلمه و اندیشه ای بر ان اثر می گذارد و با دقتی حیرت آور آن را به عینیت در می آورد. ضمیر ناخودآگاه، ضربان قلب ، گردش خون و … را تحت کنترل دارد و تمام وظایف شما را کنترل کرده ، هرگز نمیخوابد و استراحت نمی کند .
حالا فرض کتید اگر انسانی در عمق تفکر ناخود آگاه خود برنامه «من شکست می خورم» را ایجاد کند در هر معامله ای که شرکت کند ، به جای پیروزی در انتظار شکست مینشیند. پس هر چیزی که به روی ضمیر نیمههوشیار نقش می بندد ، به شکل تجارب و حوادث و به صورت عینی منعکس می شود .
این است که شما باید دقیقاً مراقب ایده ها و افکار خود باشید ، زیرا پاسخ اتوماتیک ضمیر باطن شما بر پایه اندیشه هایتان میباشد. ضمیر باطن شما یک دستگاه ضبط صوت است که افکارتان را همان طور که در ضمیر خود آگاه ضبط کرده اید ، به شما تحویل می دهد.
باید توجه داشته باشید چون کارکرد ضمیر ناخودآگاه بسیار شگفت انگیز است، در بسیاری از موارد توجه بیش از اندازه به افکار -مثبت یا منفی- ذهن شما را به شدت درگیر می سازد . راه حل این است که آنها را رها کنید و هر گاه با ابهامی رو برو شدید ، رهایی را به ذهن خود هدیه دهید.
لازمه شناخت از تصویر ذهنی «تصویر ذهنی چیست؟»
تصویر ذهنی حاصل عملکرد ذهن و مغز انسان و تعیین کننده تمامی شکست ها و پیروزی ها است. ما برای رسیدن به یک زندگی رضایت بخش نیاز به یک تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته داریم تا بتوانیم با آن زندگی کنیم .
تصویر ذهنی پایه ای است که تمامی شخصیت، رفتار و حتی کیفیت شما بر اساس آن شکل میگیرد، بنابراین به نظر می رسد که تجارب ما، تصاویر ذهنی ما را تقویت می کنند. هر انسانی همان است که در ذهن خود آن را ساخته است. توانایی ها ، قدرت ها و ضعفهای او همه از تصاویر ذهنی او به وجود آمده اند.
زنان و مردان موفق ، مدتها است از تصاویر ذهنی و تمرین نمایش آن برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند. برای یک زندگی ایده آل کافی است اندیشه های خود را به سوی بهترین ها هدایت کنیم. علم نوپای «سیبرنتیک» ثابت کرده است که میکانیزم خلاق دستیابی به تصویر ذهنی -قوه تخیل- است. منبع : تکنولوژی فکر- دکتر علیرضا آزمندیان
برای کنترول احساس و حسی که به خود و زندگی داریم باید تصاویر ذهنی و اندیشه های خود را کنترل کنیم و برای کنترل اندیشه باید باورهای اساسی و جهان بینی خود را مورد تجدید نظر قرار دهیم .
باید تعریف خود را از خویش و از جهان هستی و از زندگی خود تغییر دهیم .
آیا دنیا را جنگلی می بینیم که یا باید بخوری یا خورده شودی؟؟؟ در این صورت دنیا واقعا این گونه خواهد بود چون این انتخاب خود شماست نه واقعیت .
واقعیت را شما می سازید واقعیت این است که دنیا را هر طور که تعریف کنی همانطور خواهد شد
فقط نکته مهم این است که یک سری قوانین ثابت هست که ما نمی توانیم آنها را تغییر دهیم . مانند قوانین علم فیزیک که ما را در مدرسه یاد دادند، اما قوانین ذهنی متاسفانه به ما یاد داده نشد، قوانین ذهنی یا قوانین موفقیت پایه و اساس علمی دارند،قوانین ذهنی ساخته دست انسان نیست، مانند قوانین عدلی، قانون اساسی در یک کشور…. مثلا هر فکری و هر حرفی و هر عملی عکس العملی دارد مساوی و مخالف با ان که این عکس العمل چه خوب چه بد به خود شما باز می گردد و هیچ راه فراری از آن نیست حتی اگر سالها و قرن ها طول بکشد .
قانون دیگر این است که به هر چه فکر کنی ( البته اگر این فکر با احساس همراه باشد چه احساس خوب چه حسی بد ) آن چیز را به سمت خود می کشید (قانون جذب )
پس اگر چیزی را نمی خواهی به جای جنگیدن با آن کافیست به آن فکر نکنی و احساس خود را در مورد آن کنترل کنی تا از زندگیت خارج شود .
و ده ها قانون دیگر که با دانستن آنها تصوریر بهتری از جهان پیرامون خویش خواهیم داشت .
خوشبختی و بدبختی ، شادی و غم و رضایت و نارضایتی همه احساس هستند و منشاء احساس تصاویر ذهنیست . علاوه بر تصاویر ذهنی و افکار ، احساسات ما تحت تاثیر تصاویری هستند که از طریق حواس فیزیکی دریافت می کنیم . مثلا اگر یک صحنه ناراحت کننده ببینیم یا یک ماجرای ناراحت کننده بشنویم ناراحت می شویم .
برای ذهن چندان تفاوتی ندارد که تصاویر دریافتی از طریق چشم و گوش واقعی باشند یا مجازی ، چون دیدن یک فیلم سینمایی در تلویز یون هم می تواند ما را ناراحت کند یا بخنداند .
حال در نظر بگیرید که این فیلم سینمایی در ذهن ما اکران شود .
اگر به یک خاطره ی بد فکر کنید یا حسرت گذشته را بخورید ، اگر نفرت بورزید و عصبانی باشید ، اگر نگران آینده باشید و صحنه های ترسناکی از آینده تجسم کنید و یا هر فکر منفی در سر بپرورانید نتیچه آن ، یک احساس منفی خواهد بود ، احساس نارضایتی از خود و زندگی و عدم شادی .
و برعکس اگر یه یک فیلم شاد نگاه کنید شاد می شوید فرقی نمی کند این فیلم در ذهن شما باشد یا با چشم ببینید .
پس اگر می خواهید احساس خوبی نسبت به خود و زندگی و جهانتان داشته باشید تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید .
اما در کل این خود ما هستیم که دنیای خود را شکل می دهیم آن هم با باور های خود . باور هایی که در دوران کودکی و حتی گذشته های خیلی دور در ناخود آگاه ما شکل گرفته اند .
اگر می خواهید زندگی متفاوتی داشته باشید باید باور های متفاوتی پیدا کنید و تعریفی جدید از زندگی بنا کنید .
هفت راه کاشتن بذرآرامش و سعادت درذهن
قانون ۱:بیائید ذهنمان را سرشار از فکر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید کنیم زیرا زندگی ما همان چیزی است که ذهنمان می سازد.
قانون ۲: بیائید حتی با دشمنان حتیٌ الامکان درگیر نشویم ، زیرا این کار بیشتر از آن که آنها را آزرده خاطر کند، از ما نیرو می گیرد.بیائید حتی یک دقیقه را هم صرف فکر درباره کسانی که دوست نداریم نکنیم.
قانون ۳: الف- به جای نگرانی درباره ناسپاسی، انتظار ناسپاسی داشته باشیم. یادمان باشد که حضرت مسیح فقط در یک روز ده آدم جذامی را شفا داد وفقط یک نفر از او تشکر کرد.
ب- یادمان باشد که تنها راه دست یافتن به خوشحالی وسعادت، انتظار تشکر از دیگران نیست، بلکه بخشش را باید به خاطر شادی بخشش دوست داشت.
د- یادمان باشد که سپاسگزاری را باید همچون بذری کاشت بنابراین اگردوست داریم، فرزندانمان آدمهای شکرگزاری بار بیایند، باید این صفت را به آنها بیاموزیم.
قانون۴: همیشه چیزهایی را که باید شکرشان را به جا بیاورید بشمارید، نه مشکلاتتان را.
قانون ۵: از دیگران تقلید کورکورانه نکنیم. خودمان را بشناسیم وخودمان باشیم زیرا حسادت یعنی جهل و تقلید یعنی خودکشی.
قانون ۶: وقتی تقدیر به دستمان یک لیمو ترش میدهد، از آن شربت درست کنیم.
قانون ۷: با اندکی شاد کردن دیگران، اندوه خود را از یاد ببریم. وقتی نیکی میکنید پاداش ان به شما از یک طریق نه از یک طریق برمیگردد، میگویند : تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابات دهد .
سنگ درمانی چیست؟ سنگ در بازکردن چاکراها تاثیر بیشتری دارد،بسیاری از مراکز ماساژ با استفاده از سنگ های درمانگر این کار را انجام می دهند، برای هنرمندان زمرد می تواند در افزایش ادراکات شهودی موثر باشد و نبوغ هنری را افزایش دهد،
کوارتز کریستال طبیعی و تسکین دهنده سیستم عصبی است. این سنگ نیروهای اخلالگر محیط را از بین می برد و باعث آرامش انسان می شود. اگر یک کوارتز در اطاقی که در آن زندگی می کنید داشته باشید انرژی منفی محیط را می گیرد و به شما آرامش می دهد.
سنگ اونیکس اعتیاد را درمان می کند. کاهنان مصری استفاده از این سنگ را به معتادان توصیه می کردند. اونیکس از لحاظ روانی باعث هماهنگی روحی انسان می شود و دلگرمی به زندگی را افزایش می دهد. این سنگ با بالا بردن خود باوری و اعتماد به نفس موجب درمان اعتیاد می شود.
برای درمان کسانی که تمایل به خودکشی دارند و دچار افسردگی هستند از سنگ کریستالی زرد رنگ «سیترین» استفاده می شود. این سنگ ضد افسردگی و نگرانی است و عوارض دیابت را از بین می برد. علاوه بر این ها سوخت و ساز سلولی را هم افزایش می دهد، بنابراین استفاده از آن برای افراد چاق توصیه می شود.
عقیق برای بیماری ها و ناتوانیهای چشمی بسیار موثر است و همچنین دارویی تقویتی برای دستگاههای تولید مثل می باشد و در واقع از روح جدید حمایت می کند زیرا در دوران بار داری بسیار تأثیر برنگیز است .
اوپال از خانواده عقیق، سنگی متعلق به کشور استرالیاست این سنگ فشار خون را افزایش می دهد و افسردگی را از بین می برد به همین دلیل به طلسم خوشبختی معروف است و طرفداران فراوانی دارد.
از لحاظ تاریخی افغانستان دارای شهرت ز یادی در داشتن معادن و منابع غنی می باشد. از دوران باستان در بدخشان لاجورد، طلا ونمک و در قندهار و کابل و… مس و آهن استخراج می گردید. در قرون وسطی و در اوایل قرن ۲۰ نیز طلا در منطقه مقر،نقره و زمرد در پنجشیر، معادن متعدد آهن وسایر فلزات در نقاط مختلف و همچنین زغا ل سنگ، نفت وگاز و… در مناطق مختلف کشور کشف شده است.اولین بار زمین شناسان انگلیسی(گریس باخ و هایدن) در افغانستان مرکزی وشمالی مشاهداتی انجام دادند وبعد ها زمین شناسان فرانسوی، (فیورون و همکاران) در سالهای ۱۹۲۶-۱۹۵۱ مناطقی در اطراف کابل را نقشه برداری زمین شناسی نمودند.در دهه ۱۹۵۰ با تاسیس ریاست تفحص نفت و گاز مرحله مهمی از مطالعات زمین شناسی افغانستان آغاز شد. در ۱۹۵۸ زمین شناسان افغانی با همکاری کارشناسان روسی جستجوبرای کشف نفت و گاز طبیعی را با موفقیت به پایان رساندند. در این مطالعات برای اولین بار ساختار زمین شناسی منطقه با تهیه نقشه های زمین شناسی همراه شد.در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ زمین شناسان فرانسوی(منزیه و لاپاران) حوالی کابل را نقشه برداری نمودند و از ۱۹۵۹ زمین شناسان آلمان غربی به کمک عکسهای هوایی کار تهیه نقشه زمین شناسی تمام نیمه جنوبی کشور را (با مقیاس ۱۰۰۰۰۰۰ :۱ )آغاز نمودند.در ۱۹۶۳ ریاست “تفحص مواد مفیده جامد” تاسیس شد که در ۱۹۶۵ به ریاست ”جیولوجی و معادن“ تغیر نام یافت .در این ریاست با همکاری زمین شناسان روسی، اکتشاف، ارزیابی و تخمین ذخایر معدنی زغالسنگ، سنگ آهن، طلا و لاجورد آغاز گشت. در نتیجه همین تفصحات معادن بزرگی همچون “ معدن آهن حاجیگک“ در منطقه بامیان و حوزه بزرگ زغال سنگ از پلخمری در شمال تا نزدیکی هرات در غرب و مواد با ارزش دیگر همچون باریت ، بریلیوم و… کشف گردید.
از ۱۹۶۵ مطالعات زمین شناسی وسیع و مهمی در مورد اکتشاف مواد معدنی مهمی چون سرب ، روی(جست) مس، طلا باریت ،ابرک ،سولفور، فسفریت ها، سینابر،زغالسنگ ، آبهای معدنی ، نمک طعام و مواد ساختمانی صورت گرفت. در ۱۹۷۳ ارزیابی جدیدی در مورد معدن بزرگ “ارگونیت“ در حاشیه جنوب غربی کشور و معادن مهم باریت در شمال هرات مورد اکتشاف قرار گرفت. در ۱۹۷۴ در منطقه لوگر(جنوب کابل)کمر بند مس دار بزرگی(مس عینک) کشف شد. مهمترین مطالعات زمین شناسی افغانستان با تهیه نقشه زمین شناسی سراسر افغانستان در مقیاس ۵۰۰۰۰۰ :۱وهمچنین تهیه نقشه تکتونیکی کشور در دهه ۱۹۷۰ به انجام رسید.
از ۱۹۷۶ تا اوایل دهه ۸۰ گزارشات و مطالعات قبلی بصورت کتابها و مقالات متعددی منتشر شده، از جمله “ تکتونیک افغانستان“ اثر و.ا.سلاوین(۱۹۷۶) ، جیولوجی افغانستان اثر ولفارت و ویتکینت(۱۹۸۰) و “جیولوجی و مواد معدنی افغانستان“ که توسط یک تیم روسی و افغانی بدنبال تهیه نقشه سراسری زمین شناسی افغانستان تدوین و به زبان روسی و انگلیسی در مسکو به چاپ رسید(۱۹۸۰).
در دهه ۸۰ با تشدید جنگها در افغانستان مطالعات زمین شناسی عمده و سراسری متوقف شد و لی کارهای پراکنده و موردی مخصوصا روی معادن کشف شده و بزرگ نزدیک به مرکز کشور توسط متخصصین روسی دنبال گردید اما نتایج این مطالعات در دست نیست و احتمالا در روسیه بایگانی شده است. در دهه ۹۰ کار های زمین شناسی بکلی تعطیل شد و ساز مان زمین شناسی و معدن افغانستان در اثر جنگ آسیب جدی یافت. تنها در ۱۹۹۵ گری باورساکس(جواهر شناس آمریکایی) با همکاری بونیتا چمبرلن کتاب جالب “سنگهای قیمتی افغانستان“ را منتشر نمودند که در واقع جدید ترین اثر قابل توجه در زمینه زمین شناسی و مواد معدنی این کشور می باشد.در سال ۲۰۰۲ ، با آغاز دوران جدید در افغانستان به نظر می رسد که دوران مهمی برای مطالعات زمین شناسی افغانستان در راه باشد .
افغانستان با داشتن معادن غنی تا جایی که ۲۴ نوع مواد معدنی در ۸۹ منطقه این کشور وجود دارد اما تاکنون تقریباً از این معادن بهرهبرداری صورت نگرفته است. از جمله این معادن و ذخایر میتوان به اورانیوم، گاز، نفت، طلا، آهن و لاجورد اشاره کرد. معادن اورانیوم در دو منطقه این کشور از جمله استان هلمند به ثبت رسیده است.
نفت و گاز در بسیاری از قسمتهای این کشور وجود دارد. منطقه انگوت به تنهایی ۱۰ میلیون تن ذخایر نفتی دارد. افغانستان دارای معادن وسیع طلاست که تاکنون تنها شش معدن آن از سوی کشورهای اشغالگر کشف شده است.
افغانستان جزو آن دسته از کشورهایی است که دارای مرغوب ترین نوع آهن است. ذخایر تودهای این کشور به ۱۰۸ میلیارد تن بالغ میشود، بنابر این افغانستان میتواند به عنوان مکان مناسبی برای سهم خواهی مورد توجه قرار گیرد. در این میان انگلستان، یار همام و گلستان آمریکا تجارت مواد مخدر را به خود اختصاص داد به گونه ای که تولید مواد مخدر طی این هشت سال ۴۰ برابر افزایش پیدا کرده است؛ موضوعی که از سال ۲۰۰۱ یکی از بهانه های حمله به افغانستان شده بود، امروزه تبدیل به منبع مالی انگلستان شده است. فرانسه، کشوری که تا قبل از ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی از حضور در ناتو دوری میجست، در این برهه به همراهی با آمریکا پرداخته و در منطقه کاپیسا مستقر شد تا از منابع وسیع این کشور بهره برداری لازم را بکند.
کاپیسا منطقه ای است که دارای بزرگترین معادن سنگهای قیمتی از نوع زمرد است. زمردهای افغانستان مشابه زمردهای کشور کلمبیاست. ارزش این معدن در سال ۲۰۰۵ بالغ بر ۱۲ میلیون دلار تخمین زده شده است. در رقابت با فرانسه آلمان نیز حضور گرمتر و پررنگتری در افغانستان پیدا کرد. ارتش آلمان هم اکنون به طور متوسط در ۲۰ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان حضور جدی دارد. دولت آلمان اعلام کرده است در نظر دارد کمکهای خود را جهت ایجاد توسعه در کشور افغانستان از ۱۲۵ میلیون یورو به ۲۵۰ میلیون یورو در سال افزایش دهد. این دولت همزمان با این اقدام شمار نیروهای پلیس آموزش دیده خود در افغانستان را به ۲۰۰ نفر افزایش خواهد داد. این موضوع قرار است از سوی دولت آلمان در کنفرانس لندن، به اطلاع سایر مجامع بینالمللی برسد. کنفرانس افغانستان در اواخر ۲۸ ژانویه سال جاری میلادی (هشتم بهمن) در لندن، مرکز ا نگلستان برگزار خواهد شد. در این میان نبا ید از تلاشهای آشکار و پنهان روسیه به عنوان رقیب جدی آمریکا و اروپا در معا دلات منطقهای و فرامنطقهای که در خاک افغانستان به نمایش گذاشته است چشم پوشید. روسیه از یکسو میخواهد از بروز افراط گرایی و طالبا نیسم در آسیای میانه و قفقاز جلوگیری کند و از سوی د یگر با حضور در افغانستان در معادلات سیاسی این کشور تأ ثیر بگذارد تا همه منافع و منابع موجود نصیب آمریکا و غرب نشود،
متخصصین رنگ درمانی معتقد هستند که هر عضو بدن انرژی مشخصه خود را دارد و اختلالات هر عضو را می توان با بکارگیری رنگی هم تراز با انرژی آن عضو در محدوده مشخص و یا کل بدن به سمت بهبودی پیش برد.
رنگها در واقع امواج الکترومعناطیس پر انرژی با طول موج های قابل رویت هستند. سلول هایی مخروطی شکل که در شبکیه چشم قرار دارند این امواج را به رنگ قابل تشخیص در ذهن تبدیل می کنند.
این سلولها به سه دسته تقسیم می شوند گروهی برای تحریک شدن توسط رنگ آبی، گروهی برای رنگ سبز و گروه دیگری برای رنگ قرمز. میزان یا شدت تحریک هر یک از آنها در آن واحد می تواند رنگ های مختلفی را در ما ذهن تداعی کند.
در سراسر زندگی ما با دریایی از رنگها احاطه شده ایم، آنها بر احساسات و سلامتی ما تاثیر می گذارند. برای مثال زمینه های آبی آرامش دهنده بوده و می تواند برای پایین آوردن فشار خون مورد استفاده قرار گیرند. این زمینه از رنگها می توانند توانایی خوابیدن را در انسان افزایش داده و یا احساس درد را کاهش دهند، چون رنگ ابی خاصیت ارامش دهنده برای ذهن دارد، سبب افراز سیروتونین مغز میشود، اگر از ظروف ابی برای صرف غذا، سرمیزی و یا سفره ابی استفاده کنید از پرخوری جلوگیری میکنید.
در مقابل هنگامی که در معرض نور قرمز قرار داشته باشید تاثیر تقریبآ متضادی را احساس می کنید. این زمینه از رنگ می توان باعث بالا رفتن فشار خون شود و افزایش سازندگی آدرنالین خون را موجب شود. به دنبال آن شما یقینآ احساس ترس یا استرس خواهید کرد.
بنابراین مشاهده می کنید که استفاده صحیح از رنگها می تواند یک فضای مناسب یا نامناسب برای زندگی ایجاد کند. در اینجا اشاره ای داریم به کاربردهای بعضی از رنگها .
رنگ زرد ذهن انسان را تحریک می کند بنابراین معمولآ مناسب ترین رنگ ها برای اتاق مطالعه یا درس است، انرژی را از دست رفته را باز برمیگرداند، در صورت افسرده گی دارید، لباس زرد بپوشید .
رنگ آبی موجب آرامش شما می شود و تسکین دهنده بوده بنابراین برای اتاق خواب مناسبتر است.
رنگ بننفش اگر کم خوابی و بی خوابی دارید، بستر،اتاق خواب، رنگ پرده ها، چراغ خواب از رنگ بنفش استفاده کنید.
رنگ سفید نشانگر تهی بودن، فضای باز و تمیزی است لذا برای برای حمام یا سرویسهای بهداشتی بسیار مناسب است. باید دقت کنید که حتی المقدور از این رنگ برای اطاق درس یا مطالعه است استفاده نکنید.
به طور خلاصه، رنگ درمانی بر افکار، رفتار و سلامتی فرد بطور قطع تاثیر می گذارد. فراموش نکنید که استفاده درست از رنگها می تواند آرامش را به زندگی شما به ارمغان آورد.
مغز اشکال رنگی را بهتر ذخیره می کند و بیاد می آورد ( از همین سبب میگویند تصویر سازی ذهنی با ید رنگین باشد)
رنگ سبز احساس دوست داشتن زندگی و امید به زندگی را در انسان ایجاد می کند (به این خاطر پوشاک جراحان از رنگ سبز انتخاب شده که روی بیمار تأثیر بگذارد. و آیاتی که از پوشش بهشتیان در بهشت صحبت می کنند نیز می گویند که پوشاک آنها سبز رنگ است) ـ رنگ ارغوانی انسان را به آرامش فرا می خواند ـ رنگ زرد دستگاه عصبی را پر جنب و جوش و انسان را با نشاط می کند (فعال می کند) و احساس شادمانی و خرسندی را در وی ایجاد می کند ـ رنگ آبی احساس سردی نمودن و رنگ سرخ احساس خشکی نمودن را در وی ایجاد می کند. همینطور درصد یاد گیری در متون و تصاویر رنگی بیشتر از متون و تصاویر سیاه و سفید است (بعبارتی مغز چیزهای رنگی را بهتر ذخیره می کند و بیاد می آورد). رنگ به کارها معنی می دهد، در کارهائی که با اعداد با حجم زیاد صورت می گیرد درصد اشتباهات در اعداد رنگی کمتر ار اعداد سیاه و سفید است.
قانون فرمان ذهن
قانون فرمان، کلید شما برای توانگری و تسلط ات.
واژه فرمان به معنای اختیار و کنترل داشتن است.
گاه احکام ما دنباله واژه هایی است که از سر بی فکری برزبان می آوریم. مانند: حاضرم دستم را بدهم تا ….. همواره باید زمانی لب به سخن گشود که بتوان کلامی سازنده بر زبان آورد.
تمرین روزانه عبارت تاکیدی آسان ترین راه بیدار کردن قانون فرمان برای آفرینش نیکویی هاست.
هرچه بیشتر انچه را خواهان ان هستید داشته باشید یا باشید را به تاکید بر زبان بیاورید با شتابی هرچه بیشتر شاهد ثمره مرئی آن می شوید.
یادتان باشد که کلامتان، زندگی اینده ای شما را خلق میکند.
چند عبارت تاکیدی:
۱- من والاترین و عالی ترین ویژگی های همه مردم را دوست دارم. هم اکنون والاترین و عالی ترین افراد را به سوی خود می کشانم، من صحت و سلامتی را بسوی خود جلب و جذب میکنم، من قادر هستم به والاترین خواسته های خود برسم، من پول و ثروت را بسوی خود جلب و جذب میکنم، من به بیماری یا مشکلات …….. غلبه میکنم و زمانیکه تغیرات در صحت و زندگی خود مشاهده میکنید، این عبارات تاکیدی ردر طول روز تکرار میکنید: صد هزار بار شکر من صحت و سلامتی را بسوی خود جلب و جذب نمودم، خدا را شکر من به مشکلات غلبه نمودم.خدا را شکر امروز صحتم نسبت به روز گذشته بهتر است.
۲- هم اکنون همه چیز و همه کس سبب توانگری من می شود و من نیز هم اکنون موجب توانگری همه چیز و همه کس می شوم.
عبارات تاکیدی را بنویسید یا با صدای بلند و یا در خاموشی ذهن تکرار نمایید، جملات شما در زمان حال مثبت و برای شخصی خود تان باشد. و بر روی از نقاط مختلف خانه برحسب نیاز چسباند تا همیشه با دیدن آنها، آن را تکرار کنیم. بر روی آینه، کمد، ظرف نان، آشپزخانه و …
بهتر است هر روز این عبارت را نیز تکرار کنید: کلام من سرشار از قدرت ثروت بخشِ توانگری است.
تکرار یک عبارت تاکیدی همواره با یک نفر دیگر بسیار موثر است. به شرطی که آن شخص با شما موافق باشد.
ذهن می تواند بیماری و یا تندرستی بیافریند.
از موهبت های بی کران و غنی خدا هرچه بخواهید می توانید بدست آورید، به شرط اینکه بهای آن را با تکرار روزانه عبارت تاکیدی خود بپردازید.
تکرار عبارت تاکیدی بهترین راه برای عوض کردن شیوه تفکرتان است به راستی که اگر به تاکید بگویید همان چیزی هستید که می خواهید باشید، همان می شوید.
به این سه مرحله توجه کنید:
۱- هر روز فهرست موهبت های دلخواهتان را بنویسید.
۲- ذهناً مجسم کنید که به آرزوهایتان رسیده اید
۳- جسورانه و آگاهانه به ثمرات نیکو و نتایج دلخواهتان فرمان تجلی بدهید.
قانون تخیل ذهن:
انسان می تواند آنچه را که در تخیل خود تصور می کند بیافریند.
برای از بین بردن شکست ابتدا باید تصاویر ذهنی آن شکست را از بین ببریم و سپس همه چیز را به صورت دلخواه ببینیم.
قدرت تخیل همواره نیرومندتر از قدرت اراده است.
چون آرزومند موهبت های عظیم هستید باید تصاویر ذهنی آنها را در اندیشه خود ایجاد کنید.
استقلال و اراده در برابر قدرت تخیل ایستادگی می کنند ولی اگر دلاورانه به قدرت تخیل خود بچسبید، آرزویتان را متجلی خواهد کرد.
قدرت تخیل بر اراده غالب است.
به جای جنگیدن با فقر و شکست و مشکلات مالی، که اغلب بر مشکلاتتان می افزاید، شیوه غیرمستقیم را به کار گیرید. یعنی آرام و بی صدا بنشینید و آگاهانه، با پشتکار و مداومت، موهبت دلخواهتان را در تخیل مجسم کنید.
کامیابی نخست در ذهن زائیده می شود.
از رویاها و تصاویر هنی خود برای موهبت های عظیم تر با دیگران سخن نگوئید. دیگران تنها تاجی که به سر شما می زنند این است که با شک و تردید و بی اعتنایی خویش، تصاویر زیبایی را که برای عظمت ساخته اید، پاره پاره می کنند.
گاه ثمرات تخیل بی درنگ است. اما اگر برآورده شدن آرزویتان به طول انجامید، مطمئن باشید که ثمراتی عظیم تر از آنچه که فکر می کنید به سراغتان خواهد آمد.
چارلز فیلمور: تخیل این توانایی را به آدمی می دهد تا خود را از زمان و مکان برون افکند و ورای هر گونه محدودیت قرار دهد.
یکی از راه های بکارگیری تخیل برای حصول ثمرات غنی ثبت آرزوها در دفترچه یادداشت است. به نحوی که خواسته ها و آرزوهایمان با عبارت تاکیدی بر روی آن نوشته شود، و هر روز چند دقیقه به آن بیاندیشیم. این دفتر قوه تخیل را نیرومند و سرخوش و منتظر و فعال و امیدوار نگه می دارد.
نباید آنچه را برای خودتان نمی خواهید برای دیگران مجسم کنید زیرا این تصاویر قهراً به سوی خودتان باز می گردد.
باید همواره به دیگران امتیاز تصاویر ذهنی نیکو عطا کنید. معمولاً ثمرات زندگی فاصله میان تصاویر ذهنی سازنده و تصاویر ذهنی مخربی است که برای خودتان و دیگران به آن سرگرمید.
هر روز صبح به محض بیدار شدن و یا شب قبل از خوابیدن برای پرورش قدرت تخیل خود تمرین کنید.
کیف پولتان را مجسم کنید که پر از پول است. حسابتان را که با ارقامی بزرگ پر شده است.
دیگران را موفق و زیبا مجسم کنید تا توانگر و کامیاب شوند. همسرتان را به سیمایی مجسم کنید که می خواهید به آن قیافه باشد.
آدمی همان می شود که در خیال خود تصور می کند. منبع کتاب قانون توان گری، علی قربان پور
خصوصیات ذهن نیمه هوشیار
۱- نگهداری علاقه ها باورها رفتار و احساسات ما را مدت زمانی است حتی از دوران کودکی برای ما نگهداری می کند . مثلا اگر از شما بپرسم غذای مورد علاقه شما چیست i ممکن است بگویید قورمه سبزی . اگر از شما بپرسم چه مدت است به این غذا علاقه مند هستید ؟ ممکن است بگویید ۵ یا ۶ سال یا شاید بگویید از دوران کودکی تا کنون . ذهن نیمه هوشیار این علاقه را برای شما در این مدت زمان نگهداری کرده است . نحوه نگهداری ذهن نیمه هوشیار می تواند آگاهانه یا نا آگاهانه باشد.
در حالت آگاهانه ما خود عقاید یا رفتاری را آگاهانه پذیرفتیم و کم کم جزیی از نیمه هوشیار ما شده است . در حالت ناآگاهانه برای شما مثالی می زنم : مادری را در نظر بگیرید که بسیار زیاد در امور فرزند خود دخالت می کند بسیار زیاد سعی می کند به جای او تصمیم بگیرد در این حالت احتمال دارد وابسته بودن و تصمیم گیرنده نبودن خود به خود و به صورت ناآگاهانه وارد نیمه هوشیار کودک شود .یا احتمال دارد بسیار مداخله جو بودن در امور دیگران ناآگاهانه وارد نیمه هوشیار کودک شود .
اگر کمی به خودمان توجه کنیم می بینیم رفتارهایی از پدر مادر خواهر برادر و اطرافیان و….. به صورت خود به خود و نا آگاهانه وارد نیمه هوشیار ما شده است .
۲- تکرا ر ذهن نیمه هوشیار و تکرار با یکدیگر رابطه مستقیم دارند . فرض کنید ۱۰ روز ساعت را کوک کنید تا شما را ساعت ۵ صبح بیدار نماید روز ۱۱ ساعت را بردارید شما خود به خود ساعت ۵ صبح بیدار خواهید شد . به همین شکل می توان باورها یا احساسات یا رفتارها را با تکرار جزیی از ذهن نیمه هوشیارخود نمود .
یعنی اگر باوری یا رفتاری را به مدت یک یا دو هفته برای خود تکرار کنید بعد از آن آن رفتار یا آن باور خود به سراغ شما خواهد آمد .
اگر احساس نامطلوبی دارید که فکر می کنید از کنترل شما خارج شده است و شما را به دنبال خود می کشاند بدانید که قبلا با تکرار و به صورت نا آگاهانه جزیی از نیمه هوشیار شما شده است .
۳ – مقاومت وقتی بخواهیم باوری یا احساسی را در خود تغییر دهیم با مقاومت ذهن نیمه هوشیار مواجه خواهیم شد . مثلا به خود تلقین می کنید که من دیگر این احساس یا این فکر را نخواهم داشت ولی آن احساس یا فکر دوباره به دنبال شما خواهد آمد . این همان مقاومت ذهن نیمه هوشیار است .
مقاومت ذهن نیمه هوشیار خود را به صورت این احساس یا این باور درست است نشان می دهد .
مقاومت می تواند خود را به صورت شک تردید و ترس نیز نشان دهد .
راه شکستن مقاومت تکرار و مداومت در جهت عکس آن است .
۴- جذب در صورت داشتن تفکر مثبت در درون ذهن نیمه هوشیار ذهن نیمه هوشیار شرایط مثبت را به سوی شما جذب می کند . در صورت داشتن تفکر منفی در درون ذهن نیمه هوشیار ذهن نیمه هوشیار شرایط منفی را به سوی شما جذب می کند .(قانون جذب)
ذهن نیمه هوشیار دارای یک رابطه نا مرءی با کاینات است . در واقع فکرهای ما منویی است که به ذهن نیمه هوشیار می دهیم و ذهن نیمه هوشیار این منو را به کاینات دستور می دهد و کاینات شرایط مربوط به منو را به سوی شما فراهم می کند .مثلا اگر خود را انسان باارزشی بدانید نیمه هوشیار باارزش بودن شما را به کاینات اعلام می کند و کاینات شرایطی که باارزش بودن شما را تایید می کند برای شما فراهم می کند .
۵ – ذهن نیمه هوشیار مسائلی که دارای هیجان شدید است حتی در آنی و بدون نیاز به تکرار در درون خود و برای مدت زمان طولانی نگهداری می کند . مثلا اگر از شخصی ازدوران ۴سالگی اش بپرسند شاید چیزی یادش نیاید ولی اگر در ۴ سالگی او خانه همسایه آتش سوزی اتفاق افتاده باشد یادش می آید چون آن حادثه دارای هیجان شدید وحشت بوده است .
صدا یا انرژی صوتی
بلندی صدا با واحدی به نام دسیبل اندازه گیری می شود. میزان حساسیت به صدا در هر فرد متفاوت است، اما متخصصین اعتقاد دارند که هنگامی به شنوایی آسیب می رسد که صدا بلندتر از ۸۵ دسیبل باشد، که چیزی در حدود صدای یک ترافیک سنگین است که ما هر روزه با آن مواجه هستیم .
محققان در آخرین تحقیقات خود همچنین در یافته اند که هرچه صدا بلندتر و بیشتر باشد، شانس از بین رفتن شنوایی بیشتر است. البته طول مدت شنیدن صدا هم بسیار مهم است. برای مثال قرار گرفتن در معرض صدایی با بلندی ۱۰۹ دسیبل، بیش از دو دقیقه، بسیار خطرناک است.
اگر سر و صدا به قدری بلند باشد که شما برای اینکه صحبت کنید مجبور به فریاد زدن شوید، اگر گوشتان زنگ می زند یا حس می کنید صدا در گوشتان می پیچد، باید بدانید که صدا بیش از حد بلند و خطرناک است و شما در معرض خطر جدی هستید.
دقت داشته باشید که عامل صدا ، انسان و سایر موجودات زنده را از بین نمی برد و هرگز نمی تواند مرگ آور باشد اما باعث ضعف شنوایی ، ناشنوایی و ناراحتی های عصبی می شود که بیشتر در جوامع صنعتی پدید می آید .این در حالی است که صدا های شدید کوتاه مدت در انسان باعث ناشنوایی موقت در افراد می شود.
اثرات آلودگی صوتی
آزمایشات روی حیوانات نشان می دهند که صدای به شدت ۱۶۰ ۱۵۰ دسی بل برای بعضی حیوانات کشنده و مرگبار است. این حیوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعی ، فلج و رعشه دچار می شوند که همین علائم در انسانها رنگ پریدگی و بالارفتن فشارخون است. کاهش درجه حرارت بدن و انقباض رگها بیشتر می شود و درجه حرارت بدن نیز کاهش می یابد.
از شایع ترین بیماری های ناشی از صداهای بلند که در کارگران کارخانجات چوب بری که با اره کار می کنند بیشتر دیده می شود بر اثر صدای ۱۲۵ بالای دسی بل است که سبب می شود که زمانی که شبها کارگران به خانه برمی گردند انگشتان آنها سبز رنگ بعد سفید شود که علائم بیماری وازواسپاستیکاست. در این بیماری انقباض رگها و نارسایی در جریان خون عارض می شود و بیماری انگشتان مرده هم نام گرفته است.
برای عدم ابتلا به هر کدام از این نشانه ها و علائم بهتر است سعی شود تا در حد امکان در محیط هایی که صدا بسیار بالا است حضور پیدا نکرد تا این عضو بدن را تا این حد مورد فشار و آزار قرار ندهیم و خود نیز آسیب نبینیم.
پروفسور یورگن هلبروک (Jürgen Hellbrück) استاد روانشناسى مىگوید:” قدرت شنوایى در طول مدت تکامل انسان به عنوان اندامى هشدار دهنده تحول پیدا کرده است تا هنگام بروز خطرات احتمالى، مانند یک اخطار دهنده، اطلاع رسانى کند، حتى وقتى که خطر در معرض دید چشمها قرار ندارد و یا در شب، وقتى که در خوابیم. این سیستم بیستوچهار ساعت در شبانه روز فعال است و ما را از اوضاع اطرافمان مطلع مىکند.“
شاید به همین علت پیامهاى ارسالى از گوشها سریعتر از پیامهاى ارسال شده از چشمها به مغز مىرسند. اما این پروسه بدان معناست که هر شلوغى و سروصداى غیرمنتظره با تحریک یکباره شنوایى، بدن ما را در حالت اخطار و آماده باش قرار مىدهد.
هلبروک معتقد است: ”با این تحریک بدن مىخواهد به صورتى مناسب عکسالعمل نشان بدهد، مانند زمانى که خطرى در میان است. این تحریک که موجب ترشح هورمونهایى مانند آدرنالین مىشود بدن را ناخودآگاه به حالت آمادهباش براى فرار و یا حمله در مىآورد. اما در زمان ما، طبیعتأ چون ما با حمله و یا فرار عکسالعمل نشان نمىدهیم! پاسخمان احساسى مىشود، یعنى مضطرب یا عصبانى مىشویم.“
این پروسه هزاران سال قدمت دارد. ابتدا تحریک عصبى، سپس ترشح هورمونها و بعد عکسالعملى مانند فرار و یا حمله! بدن ما هنوز با بسیارى از شلوغىها سازگارى ندارد.
هلبروک: ” نه! ندارد. در اصل ما به گونه دیگرى تنظیم شدهایم. سیستم عصبى خودکار ما در این شرایط (شلوغى) مدام برانگیخته است، در این حالت هم نگه داشته مىشود. این مسئله مطمئناً در طولانى مدت بر روى احساس آرامش و سلامت ما تأثیرگذار است. بدن نیازمند زمانى است که در سکوت به مرزهاى آرامش و حالت طبیعى خود برگردد.“
در نتیجه تنها بلند بودن صدا نیست که موجب آلودگى صوتى مىشود. قرار گرفتن طولانى مدت در محیطهاى شلوغ نه تنها به دستگاه شنوایى آسیب مىرساند، بلکه زمینه بروز بیماریهایى مانند بیماریهاى عصبى و سکتههاى قلبى را هم بالا مىبرد.
در این میان کیفیت صدا هم نقش مهمى بازى مىکند. در واقع کیفیت صداست که قدرت تحلیل و درک آن را مقدور مىکند. یکى از نکات منفى در پروسه پردازش و درک اصوات شنیده شده انعکاس صداست. در این حالت تحلیل شنیدهها پیچیده مىشود و فرد نیاز به تمرکز بیشترى پیدا مىکند. مثلأ بسیارى از سالنهاى سخنرانى از نظر ساختمانى استاندارد نیستند و کیفیت صدا تا حد زیادى در آنها کاهش پیدا مىکند. البته این مشکلى است که در کلاسهاى درس نیز نمایان است. رویهم رفته زندگى در محیطهاى شلوغ و آلودگى صوتى قدرت تمرکز را کم میکند، به زبان سادهتر کمى گیجمان مىکند. شاید بد نباشد هر گاهى در محیطى آرام و ساکت و دور از هیاهو به سر بریم. اما اینطور به نظر مىرسد که سکوت هم آزارمان مىدهد! شاید به این هیاهو عادت کردهایم. دست کم بچههاى نسل جدید که کمى تغییر کردهاند.
برنارد وتر که یک مدیر مدرسه است، مىگوید:” نه فقط من بلکه همکارانم و بقیه معلمها هم این تصور را دارند که بچهها با گذشت زمان شلوغتر شدهاند، اینها تحمل سکوت را ندارند! “ منبع:Deutsche Welle
در مورد اینکه مرکز تعقل مغز است یا قلب، بازهم یک تعداد نظریات مختلف ارایه میکنند، محترم دوکتور محمد سلیمان نثاری در برنامه امروز صبح و زندگی تلویزیون اریانا چنین اظهار داشتن و در این مورد تحقیقات نیزانجام دادندو به این باور هستند که مرکز تعقل قلب است و در قلب به تعداد چهل هزار اخذه های حسی موجود است اما ساینس امروز مرکز تعقل ۰را مغز میداند، من در مورد قانون جذب مطالب مختلف در فیس بک جمع اوری با نظرات خودم در مورد تمرکز ذهن و ارتباط دعا با قانون جذب وبه این نتیجه رسیدم که عمل کرد مغزحسی است ،اما در مورد اینکه مرکز تعقل قلب است یا مغز.
از اینکه دریافتم عمل کرد مغز ما حسی است و باید مغزاحساسات ما را حس کند تا قانون جذب عمل کرد داشته باشد، قلب ما از سیتسم فوق العاده قوی و وسیع میدان الکترومقناطیس برخور دار است و بعضی ها به این باور هستند اگر قلب و معده را از سیستم عصبی ان جدا کنید برای چند لحظه ای از خود حرکات نشان میدهند،چون علاوه از سیستم عصبی مستقله که انها را تعصیب میکند دارای سیستم عصبی جداگانه در خود هستند که در صفحات قبلی د ر مورد قلب اشاره شد . اما اگر دست خود را بالای شعله اتش قرار دهید، این پیام را اخذه های حسی دست ما میگیرد واین احساس حرارت را به دماغ اطلاع میدهد و ما دستی خود را از بالای شعله اتش دور میکنیم و یا درسرک روان هستیم، وقتی متوجه میشویم، از سرک موتر عبور میکند، صبرمیکنیم تا اولا موتر عبور کند بعد ما عبور میکنیم، چون این موضوع را در ذهن نیمه هوشیار ما قبلا ثبت شده اگر از سرک بگذری با موتر تصادم میکنی و این احساس یک احساس خوب نیست،انجام این وظایف را قلب به ما دستور داده نمیتواند، فراموش نکنیم که مغز ما همیشه از احساس ناراحتی فرار میکند و به احساس خوشی پناه میاورد، مثلا اگر پولدار شدن را به این ارتباط دهیم که افراد پولدار انسانهای خوب نیستند، هرگز پولدار نمیشوید واما اگر این احساس را داشته باشید، اگر من پولدار شوم با این پول تحصیل میکنم، به دوستان نزدیکانم کمک میکنم…. مغز شما از پولدار شدن احساس خوب میکند واما تغیرات هارمونی با تنبیه اعصاب سمپاتیک سبب افراز ادرنالین و سبب زیاد شدن ضربان قلب تقبض اوعیه و بلند رفتن فشار خون میشود؛ مثلا: در حالت ترس درموارد جنگ و گریز، هیجانات، خشم، اضطراب،حالت پنیک اتک (اختلال هراس نوعی بیماری روانی از گروه اختلالات اضطرابی است که با هجوم ناگهانی وحشت به بیمار این حملات که معمولاً بیش از چند دقیقه طول نمیکشند با علایمی چون تپش قلب، عرق کردن، احساس تنگی و فشردگی در قفسهٔ سینه، لرزش، احساس از دستدادن تعادل یا گیجی همراه است. این علایم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر میکنند دچار سکتهٔ قلبی شدهاند و میترسند که بمیرند.
این حملات بسیار اتفاقی و طوری رخ میدهند که عامل تحریککنندهٔ اصلی مشخص نیست. افراد مبتلا به این نوع اضطراب اغلب جوانان هستند و یا در حالت خندیدن ایکه از کنترول خارج باشد، قلب از فعالیت میماند و یا درحالت احساسات ناخوش ایند ترس هیجان اضظراب …. که باعث تنبیه اعصاب سمپاتیک از نهایات اعصاب سمپاتیک و غده فوق الکیه ادرنالین ازاد میشود به همین ترتیب در واقعات استرس اضطراب افسرده گی عصبانیت سطح هارمون کورتیزون نیزدر خون بلند میرود که باعث از بین رفتن کرویوات سفید و سرخ خون میشود، درنتیجه سیستم معافیت وجود پاهین میاید به بیماری های مختلف مصاب میشویم، ان دسته از کریوات سفید خون که حجرات سرطانی را میخورند، نیز از بین میروند که ضمینه را برای مبتلا شدن به انواع سرطان ها مساعد میسازد، میگویند ما به همان اندازه وجود سالم داریم که سیستم معافیتی سالم داریم، قلب ما در مقابل یک تعداد از احساسات واکنش میدهد مثل اضطراب ترس هیجانات احساس غم …. اما در مقابل همه ای احساسات ما واکنش نشان داده نمیتواند، زیادتر سوالات شنونده گان این برنامه ارتباط میگیرد به مسایل ایکه من در فیس بک جمع اوری نمودم،چنانچه چندی پیس مصاحبه ای داشتند با یک تن از فروشنده گان کمپنی ها ی موبایل که موبایل های دستی از خود امواج الکترومقناطیسی مضر متصاعد نمیکنند…. گرچه من ادرس فیس بک را به کارکنان این برنامه ( صبح و زندگی) فرستادم اما متاسفانه کدام جواب دریافت نکردم، هدف من از نوشتن مطالب نظرات خودم و یا جمع اوری مطالب تبلیغات به ضد کدام گروه و گروپ مذهبی یا ضد مذهبی نیست، ابر قدرت ها امروز ممکن ۴۰ فیصد نفوس جهان را تشکیل بدهند و دستگاه های تبلیغاتی نشرات مطبوعات رسانه های تصویری….. همه را در دست دارند، بنده با احترام گذاشتن به نظرات، عقاید مذهبی و باور های دیگران خواستم در مورد اینکه چگونه بتوانیم در زندگی موفق شویم، چرا که نه مارا در مکتب یاد دادند و نه دریونیورستی، شروع کردم به نوشتن نظرات خودم با جمع اوری مطالب در فیس بک، یک تعداد مسلمانان وعیسوی های ساخته شده از این مردمان، وقتی برایشان قانون جذب را تشریح میکنم، شروع میکنند به بحث بامن، اما وقتی ارتباط دعا با قانون جذب را میدانند، بعدا میگویند تشکر من نمیدانستم، متاسفانه درمیان این مردمان ایکه امروز یک ابر قدرت هستند در تمام این کره خاکی، مسلمانان کمتر تحصیلات عالی دارند و وضع اقتصاد خوب هم ندارند، امید تا نظرات شما خواننده گان را در مورد داشته باشم، در زندگی شاکر باشید ( استفاده از قانون شکر گذاری یا افزایش ) اما قانع نه، اگر قانع باشید مغز شما برایتان وفور نعمت جذب نمیکند، تمرینات ذهنی رسیدن به خواسته ها یا اهداف شما را قلب انجام داده نمیتواند، اما من نمیخواهیم روی این مسایل بحث های مذهبی صورت بگیرد،ازهمین سبب این مسایل را جنبه مذهبی میدهند تا مردم از قدرت ذهن خود بی خبر بمانند و تدریس قوانین ذهنی را در طول تاریخ منع کردند.
ذهن انسان به سه قسمت تقسیم شده : نیمه هوشیار ، هوشیار و هوشیاری برتر . ذهن هوشیار ، ذهن انسانی است که زندگی را به همان شکلی که به نظر می رسد می بیند . در نتیجه مرگ ، بیماری ، فقر ، بی عدالتی را می بیند و بر ذهن نیمه هوشیار او اثر می گذارد . بخش نیمه هوشیار ذهن ، به وسیلۀ آنچه از طریق کلام دیگری دریافت می کند ، برنامه ریزی می شود و این برنامه ریزی تا زمانی که خود شخص آگاهی نداشته باشد و تلاشی برای تغییرآن نکند تا پایان عمر با شخص باقی می ماند و بر کلیۀ اعمال و رفتار و احساسات او تأثیر می گذارد و همین بخش است که بیشترین تأثیر را از قدرت کلام میگیرد . هوشیاری برتر به معنای ذهن الهی است که درون هر انسانی وجود دارد و اینطرح در هوشیاری برتر انسان دارای تصویری در نهایت کمال است که معمولاً به صورت آرزوهای دست نیافتنی ، در ذهن هوشیار جلوه می کند . ذهن نیمه هوشیار به نام های نا هوشیار یا ناخودآگاه هم معروف است و می توان آن را به کامپیوتر تشبیح کرد که کورکورانه اما دقیق هر برنامه ای را که در اختیارش بگذارند اجرا می کند . هر کلام یا اندیشه ای بر ذهن نیمه هوشیار اثر می گذارد و با دقت حیرت آور ، به عینیت در می آید . جالب اینجاست که برای تغییر و اصلاح برنامه ریزی های منفی و تأثیر گذار بر بخش نیمه هوشیار ذهن نیز از قدرت کلام بهره گرفته می شود . نهایتاً زندگی هر کس تصویری عینی است از حاصل جمع اعتقادات و باورهایی که در ذهن نیمه هوشیار او نقش بسته است ، پس به هر جا برود عیناً همان اوضاع و شرایط را با خود می برد . تأثیر کلام بر عواطف و احساسات. تجربه نشان داده که اگر در گفتگوهای ما با دیگران ، یک کلمۀ اصلی را تغییر دهیم ، بلافاصله تغییری در احساس آنان به وجود می آید که غالباً تغییری رفتاری را به دنبال دارد. با تغییر عادات کلامی و عوض کردن کلماتی که همیشه آنها را برای بیان عواطف خود به کار می بریم ، می توانیم بلافاصله شیوۀ تفکر ، احساس و یا حتی زندگی ما را تغییر دهیم . نام تازه ای را که بر احساس خود می گذاریم به سرعت احساس ما را عوض می کند . مثلاً اگر بر احساس خشم و عصبانیت خود ، نام رنجش را بگذاریم ، به سرعت به جای احساس خشم ، احساس رنجش می کنیم . پس مشاهده می کنید که کلمات چه قدرتی دارند و می توانند احساست ما را تشدید کنند و یا تخفیف دهند و در نهایت ، دقت و توجه ما را افزایش دهند . کلام مفتاح قلوب است و با داشتن بیانی خوب و زیبا می توانیم بر تمامی مشکلات ما چیره شویم و موفقیت ها ی ما را یکی پس از دیگری پشت سر بگذاریم.
یک تمرین سادهء ذهنی: روی صندلی بنشینید، چشمان تانرا ببندید، دستان را راحت بالای زانو بگذارید، کف دستان تانرا زانوها باید حس کند، ستون فقرات صاف ، چند نفس عمیق بگیرد طوریکه شهیق یا گرفتن هوا Inspiration از طریق بینی وذفیر یا خارج نمودن هوا Exspiration باید از شش ها از راهی دهن صورت گیرد، بالا رفتن قفس سینه را حس کنید، حالا اجازه دهید که نفس هایتان اهسته اهسته بعد از اجرای نفس های عمیق حالت نورمل را به خود بگیرد ( این عمل در ایجاد ارامش، تمرکز و تجسم رویاهای شما، شما را کمک میکند)، حس کنید نور سفید از نوک انگشتان پای چپ تان به پای چپ، نیمهء طرف چپ بطن یا شکم، نیمهء طرف چپ قفس سینه، گردن و سر شما به همین ترتیب الی نوک انگشتان پای راست شما دوباره الی نوک انگشتان پای چپ تان به قسم یک دوره یا سیکل جریان کند، در جریان این عملیه هر انچه میخواهید انرا تجسم کنید، این تمرین را دو سه بار تکرار کنید، ضمیر ناخوداگاه یا ذهن نیمه هوشیار شما انرا قبول میکند،این ارتعاشات انرژی را متصاعد میکند و به عالم هستی میدهد،عالم هستی انرا جور میکند، ذهن شما عوامل هم جنس را جذب میکند و ناخود اگاه به خواسته های تان هم اهنگ میشوید، بلاخره زندگی تان تغیر میکند و انچه از عالم هستی میخواهید میگیرید.
توجه و تمرکز تانرا روی انچه هستید، معطوف نکنید، بلکه هر انچه میخواهید شوید روی ان معطوف کنید.
ویدوکلپ در مورد امواج مغزی، معلومات در مورد امواج مغزی :
http://www.youtube.com/watch?v=kKwD7oYnYmM
زندگی نامه یک انسان موفق
نام آنتونی رابینز برای بسیاری از فارسی زبانها، نامی ناآشناست. اما این شخص در ایالات متحده، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی دارای شهرت فراوان است. وی که تا چند سال پیش در گمنامی و فقر می زیست، توانست در مدت کوتاهی خود را به ثروت موفقیت و شهرت کم نظیری برساند و منشاء خدمات فرهنگی، آموزشی و درمانی ارزنده ای گردد.
انجام فعالیت های روان درمانی سریع و مؤثر، رفع انواع مشکلات فکری و روانی نظیر ترس های واهی و بی دلیل، ارائه سخنرانی های مفید و مؤثر در شهرهای گوناگون، اجرای برنامه های تلویزیونی، تشکیل اردوی تابستانی آموزنده برای دانش آموزان مدارس، تشکیل سمینارهای مرتبط و پر طرفدار بمنظور تقویت روحیه و ایجاد انگیزه تلاش و کوشش های مثبت و سازنده در افراد و بسیاری از فعالیت های خیرخواهانه و مردمی دیگر، گوشه ای از کارهای ثمربخش جوانی است که به تازگی سه دهه از حیات پر بار خود را پشت سر گذاشته است.
آنتونی رابینز در سال ۱۹۶۱ در خانواده ای نسبتاً فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه به کارهای گوناگون روی آورد، اما توفیق چندانی نیافت. در سن ۲۲ سالگی در آپارتمان ۴۰ متری محقری، زندگی مجردی فقیرانه ای داشت و به گفته خودش، ناچار بود ظرفهای غذای خود را در وان حمام بشوید.
گذشته از گرفتاریهای مالی، بر اثر پرخوری و بدخوراکی بیش از یکصد و بیست کیلوگرم وزن داشت، و به علت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی و خواب آلودگی شده بود. اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت، و در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک جنگل سرسبزی مجسم می ساخت و برای خود همسری شایسته، اتومبیل گران قیمت و امکاناتی رویایی در نظر می گرفت.
سر انجام مصمم شد که با چاقی خود، مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف به مطالعه چند کتاب پرداخت، اما مطالب آنها را ضد و نقیص یافت و آنها را دور انداخت.
پس از آن، برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به فکر افتاد فردی که از هر جهت سالم و دارای تناسب اندام باشد پیدا کند و افکار، اعتقادات، و نحوه تغذیه او را سرمشق خود قرار دهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کمتر از دو ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و عمدتاً با شیوه های روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود پانزده کیلوگرم از وزن خود را کم کند، و با توجه به قامت بلند خود ( حدود دو متر ) تناسب اندام خود را بدست آورد.
موفقیتی که در زمینه کنترل وزن نصیب او شد، وی را به اندیشه وا داشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا و هر زمینه، در مورد هر کسی بکار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای بدست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله اول باید افکار، تصورات، و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است دریابیم. ببینیم آن فرد چه می خورد، چه اندازه ای می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به همان نتیجه برسیم.
پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب افراد بشر، کم و بیش به هم شبیه است، پس اگر کسی در نقطه ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عیناً همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آنکه از همان راهی که او رفته است بروم و طرز تفکر و رفتارم شبیه او باشد.این طرز تلقی را مورد عمل قرار داد و به دیگران نیز توصیه نمود و نتایج را بررسی کرد و به درستی این عقیده ایمان یافت.
در این هنگام به مطالعه عمیق و کتب روانشناسی و شرکت در کلاس های استادان این علم پرداخت و با فنون تازه ای از قبیل « برنامه ریزی عصبی ـکلامی » و « روش روش های انجام بهینه کارها » آشنا گردید، و چون این شیوه ها را در مورد خود و دیگران به کار گرفت و به نتایج چشمگیری نایل شد تدریجاً توجه کسان بسیاری به سوی او جلب گردید.
در سال ۱۹۸۴ شیوه های تازه روانشناسی را برای تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمایش قرار داد و آثار آن در بازیهای المپیک ۱۹۸۴ نمایان گردید. پس از آن، ارتش آمریکا وی را برای تدریس روش های جدید یادگیری به نظامیان دعوت کرد. ضمن اجرای این طرح متوجه نقایص آموزشی ارتش در زمینه تیراندازی گردید و مدعی شد که می تواند زمان برنامه های آموزشی مزبور را به نصف تقلیل دهد.
ارتش با وی قرار داد بست تا چنانچه بتواند ادعاهای خود را عملاً به اثبات برساند، دستمزد قابل توجهی به او بدهد. او نه تنها توانست مدت این دوره را به کمتر از نصف برساند، بلکه درصد قبولی شرکت کنندگان را که تا آن زمان به طور متوسط ۷۰% بود، به ۱۰۰% افزایش داد. قابل توجه اینکه خود وی تیر اندازی نمی دانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آنچه مایع توفیق او شد، اطلاعات عمیق روانشناسی، لحن نافذ و احاطه به اصول آموزش و نحوه یادگیری بود.
این موفقیت ها، پاداشهای مادی و معنوی فراوانی به همراه داشت. پله های بعدی موفقیت را به سرعت طی کرد و به زودی به همه آرزوها و خواسته های خود رسید. در کمتر از دو سال، با همسر دلخواه خود ازدواج کرد. قصر زیبایی در سواحل سرسبز « سن دیه گو » خرید که از طرفی مشرف به دریا بود. اتومبیل و وسایل زندگی خود را مطابق با آنچه در رویاهای جوانی خود می دید تهیه کرد.
به کمک دوستانش شرکتی را تأسیس کرد که نامش را « بنیاد رابینز « گذاشتند و سالانه دهها هزار نفر را آموزش می دهد.
سمینارها و سخنرانی های متعددی را در شهرهای مختلف اجرا کرد و برنامه های آموزشی فراوان را برای خردسالان، بزرگسالان، معلولین و عقب افتادگان ذهنی ترتیب داد. با شیوه های روان درمانی خاص خود، بسیاری ازافراد را از چنگال یأس ها، افسردگی ها و ترسهای بی دلیل ( نظیر ترس از تاریکی، جمعیت، ارتفاع، مرگ و نظایر آن ) نجات داد و به شهرها و کشورهای متعدد مسافرت کرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف نظیر رؤسای جمهوری، مدیران، صاحبان صنایع و بازرگانان واقع شد و در سمینارهای او گروه های بیشماری شرکت کردند
از طریق مطبوعات و برنامه های هفتگی تلویزیونی به اشاعه افکار و عقاید خود پرداخت. در ضمن، برنامه « عبور از روی آتش » او که بخش کوچکی از محتوای سمینارهای او را تشکیل می داد و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در شرکت کنندگان طرح شده بود توجه مطبوعات و رسانه های گروهی را جلب کرد. اجرای سمینارها و برنامه های تلویزیونی نامبرده تا این زمان همچنان ادامه دارد و همه هفته بینندگان مشتاق، برنامه های اورا از تلویزیون مشاهده می کنند.
آنتونی رابینز، در سال ۱۹۸۶، در حالی که بیش از ۲۵ سال نداشت، حاصل اندیشه ها و تجربه های عملی خود را در کتابش به نام « بسوی کامیابی » به رشته تحریر کشید و در آن رازهای موفقیت خود و بسیاری از افراد موفق را آشکار ساخت. این کتاب در ۱۹۸۷٫ عنوان پرفروش ترین کتاب را به خود اختصاص داد.
در سال ۱۹۹۱ کتاب دیگری به نام بسوی کامیابی ۲ ( نیروی عظیم درون را فعال کنید ) به رشته تحریر در آورد. این کتاب نیز مانند کتاب قبلی به عنوان پرفروش ترین کتاب سال انتخاب شد. سال ۱۳۷۱ این دو کتاب توسط آقای مهدی مجرد زاده کرمانی ترجمه و در دسترس ایرانیانی قرار گرفت که به دنبال تغییرات عظیم در زندگی خود و دیگران بودند.
خود او در پشت جلد کتاب بسوی کامیابی چنین می نویسد:
•شما نیز مانند سایر افراد موفق، می توانید بسوی کامیابی گام بردارید.
•می توانید به همه خواسته ها و آرزوهای خود در زندگی برسید.
•می توانید پدر یا مادری بهتر، دوستی صمیمی تر، همسری شایسته بازرگانی موفق تر، مدیری کاردان تر یا قهرمانی نیرومندتر باشید.
•می توانید کلامی نافذ داشته باشید و با اشخاص فوراًصمیمی شود.
•می توانید جسمی سالم و اندامی متناسب داشته باشید.
•می توانید به کمک پنج کلید طلایی، به ثروت و خوشبختی برسید.
•می توانید ترس، نگرانی، افسردگی و یا هر نوع عادت نامطلوب را از خود دور کنید.
•می توانید با اراده و مصمم باشید و حتی از روی خرمنی از آتش بسلامت عبور کنید .
این پالسها یا سیگنال ها که از طریق غده هیپوفیز مغز به اعصاب بینایی می رسد، غده های دیگر و ترشح هورمونهای آنها را در بقیه قسمتهای بدن تحریک می کنند.
بسیاری از فعالیتهای بدن بویسله نور و رنگهای مختلف آن تحریک می شود و بدینسان سیستمهای چاکرا را تحت تاثیر قرار می دهند. همانطور که نور و رنگهای آن بصورت فیزیکی بر روی غدد و هورمونها تاثیر می گذارد ، تاثیر مشخصی نیز بر روی احساسات و حالتهای ما می گذارد.امروزه این نظریه را که رنگهای خاصی می توانند به ذهن آرامش دهند در صورتیکه بقیه آنها فعالیتهای ذهنی را تحریک می کنند توسط علم تایید شده است.
ما برای تقویت و تغذیه مغز احساسات و فعالیتهای بدنی و همچنین مراکز انرژی بدن ما به نور احتیاج داریم.نور می تواند از پوست و نفس وارد بدن ما شود. همچنین می توانیم انرژی رنگها را از طریق غذاهای رنگی ، ویتامینها ، گیاهان سنتی ، گیاهان معطر ، صداها ، مواد معدنی ، لباس، دکوراسیون و چیزهای دیگر بدست بیاوریم.
در واقع درباره روان انسان و سیستم پیچیده آن بسیار کم می دانیم ، اگرچه علم پزشکی مواد سمی (افکار منفی،بالابودن موادشیمیایی در غذای ما و عوامل محیطی) را که بدن ما را تحت تاثیر قرار می دهند اثبات کرده اند.آلودگی دائمی می تواند باعث عدم توازن در چاکراها شود که در نتیجه از نظر فیزیکی بدن را تحت تاثیر قرار میدهد و ما مریض میشویم
دلیل اینکه طب سنتی در این زمان نمی تواند بیماریها را کاملاً درمان کند این است که سلامتی بستگی به فرد دارد که چگونه سلامتی خود را بهبود بخشد.همچنین بهتر است این تفکر را در خود تقویت کنیم که ما خود بهترین دکتر برای سلامتی خود هستیم.پس با شناخت سیستم چاکرا بهتر می توانیم به بهبود خود و زندگی ما کمک کنیم.
فایده آشنا شدن و اطلاع پیدا کردن از سیستم چاکرا در این است که کل (جسم،ذهن و روح را در توازن)بشناسیم و بدانیم که وقتی همه هفت چاکرا(انرژی درونی) در پیوستگی با هم باشند شما هیچ مشکلی نخواهید داشت.بعنوان مثال اگر قسمت ذهنی شما قدرتمند باشدو همچنین قسمتهای فیزیکی و احساسی شما در بهترین شرایط باشند شما در بهترین وضعیت خود قرار دارید.
امروزه ما در دوران سرعت زندگی می کنیم و بدن را فراموش کرده ایم.به عدم وابستگی تکیه کرده ایم و خیلی کم به وابستگی می پردازیم.مراکز انرژی ما برای حفظ توازن و تعادل به یکدیگر وابسته اند.
بنابر این با شناخت کامل چاکراها می توانید بر روی زندگی خود کنترول داشته باشید. هیچ کسی جز شما مسئول سلامتی شما نیست.
تنها ذهن شما نمی تواند همه چیز را پرورش دهد، حتی رژیم غذایی مناسب نیز نمی تواند مشکلات شما را حل کند . این مهم است که خود را بصورت کامل بشناسید تا بتوانید خود را اداره کنید.
اگر در هر قسمت اختلالی بوجود بیاید در چاکرای ما نشان داده می شود. هر کدام از این هفت چاکرای اصلی عملکرد و بینش ذاتی خود را دارد.همانطور که اندام شما بصورت اتوماتیک عمل می کند ، مراکز انرژی نیز بصورت خودکار کار می کنند.
▪ هنگامیکه در یک فروشگاه یا در صف بانک، در پشت ترافیک چراغ قرمز و یا منتظر آسانسور هستید، مثلا به جای شکایت کردن از سنگینی ترافی…ک و افزایش اضطراب خود با تمرکز بر روی تنفس و دم و بازدم خود به ذهن تان استراحت دهید و نگرانی ها را از خود دور کنید.
▪ یک صحنه دلنشین که می تواند موضوع مدیتیشنی خوبی باشد همانند نیلوفر آبی، رنگین کمان و یا آبشار را تصورکرده و بر روی آن تمرکز کنید.
▪ در وقت استراحت ناهار در کنار جای خواندن روزنامه و یا به هنگام بیکار نشستن، ۱۵ دقیقه مدیتیشن کنید.
▪ اجازه ندهید استرس ها هر روز بیشتر انباشته شوند و از روزی به روز بعد انتقال یابند. در پایان هر روز و یا آغاز روز بعد، زمانی را برای مدیتیشن اختصاص دهید تا اضطرابی را که در طول روز با آن مواجه بودید از میان برود.
▪ بهتر است به صورت گروهی مدیتیشن کنید زیرا مدیتیشن گروهی ساده تر است و در این حالت کمتر عوامل خارجی مزاحم شما می شود (مانند زنگ تلفن خانه).
▪ یکی از مزایای مدیتیشن افزایش آگاهی از آن چیزی است که در درون شما می گذرد. می توانید افکار منفی که در سر دارید و یا نگرانی ها و شک و تردیدی که ساخته ذهن خودتان است را شناخته و به وسیله مدیتیشن می آموزید که آنها را باور نکرده و از خود دور کنید.
▪ فراگیری نحوه مدیتیش کردن زمان می برد و اگر این کار به نظرتان خسته کننده و سخت بود از آن منصرف نشوید. اغلب مردم بعد از دوره کوتاهی از عدم توانایی خود برای ادامه مدیتیشن صحبت می کنند ولی آیا شما می توانید با یک جلسه تمرین سونات بتهوون را با پیانو بنوازید؟
▪ در خانه محل مشخصی را برای این کار انتخاب کنید و به افراد خانواده متذکر شوید تا به هنگام مدیتیشن در این محل مزاحم شما نشوند.
میدان ظریف اطراف انسان که مثل یک تخم مرغ انسان را در بر گرفته هاله نام دارد.این انرژی حیاتی تجلی چند بعدی انرژی درخشان کیهانی است که کالبد فیزیکی را در بر گرفته و در آن نفوذ میکند وبه آن حیات ومعنا میبخشد.
هاله در بر گیرنده آگاهی وتصویر کامل زندگی ماست. همه افکار واحساسات وآگاهی ما از آن منشا میگیرد. هاله شامل تمام تجربیات زندگی ما از لحظه تولد تا لحظه مرگ است و همچنین شامل همه خاطرات گذشته زندگی ما است که از طریق سرنوشت (کارما)پیشاپیش معین شده است.
هاله کالبد زنده وچند بعدی آگاهی ما است که افکار واحساسات واقعی را نشان میدهدزیرا همواره به واقعیت درون ما پاسخ میدهد.در واقع وضعیت کالبد های نامرئی-لایه های هاله ای وچاکراها میتواند به واسطه تجربیات ما ونحوه پاسخ ما به آنها هر روز با روز پیش متفاوت باشد.
با مشاهده رنگهای هاله میتوانیم اطلاعات مهمی در باره سلامت جسمی و عاطفی وروحی فرد کسب کنیم . رنگها باز تاب سلامت کلی هاله هستند. یک هاله سالم دارای رنگهای شفاف ودرخشان است.رنگهای کدر در هاله نشانه مشکل یا بیماری هستند محل وشدت گرفتگی و عدم کارایی انرژی میتواند شدت ومرحله بیماری را نشان دهد.
رنگها همچنان بازتاب وضعیت ذهنی وعاطفی ما هستند.مثلا رنگ غالب زرد در هاله نشان دهنده تمایل به زندگی –تجربه-وتفکر است.همچنین هاله دارای هفت لایه مجزای انرژی است که به نحو بنیادی با آنچه سیستم چاکرا مینامیم ودر طول نخاع قرار گرفته است در ارتباط است.
هفت سطح هاله
لایه اتری: (لایه اول)
کالبد اتری حالتی بین ماده وانرژی است. از خطوط ظریف انرژی تشکیل شده است .که مانند یک شبکه درخشان از پرتوهای سفید وآبی است. ساختار شبکه مانند آن در حرکت مداوم است. این لایه حدود ۵/ الی ۶ ساتیمتر از بدن وسعت دارد . رنگ لایه اول از آبی روشن تا آبی تیره متغیر است. ساختار این لایه با کالبد فیزیکی یکسان بوده وتمام جزییات وآناتومی بدن را در بر میگیرد.
لایه عاطفی(لایه دوم)
لایه احساسات ساختار آن سیال تر از لایه اتری است وبا کالبد فیزیکی یکسان نیست. این لایه بصورت ابرهای رنگین از جنسی ظریف با حرکت سیال ومداوم دیده میشودکه نشان دهنده طیف کامل عواطف ماست.فاصله این لایه از کالبد فیزیکی ۵/۲الی ۵/۷سانیمتر است.
لایه ذهنی (لایه سوم)
جنسی ظریفتر از کالبد عاطفی دارد. این لایه به صورت نوری به رنگ زرد روشن که اطراف سر وشانه میتابد واطراف کل بدن وسعت پیدا میکند,دیده میشود. حاشیه این لایه ۵/۷ تا ۲۰ سانتیمتر از کالبد فیزیکی فاصله دارد…..شکلهای افکار در این لایه قابل مشاهدهاند.
لایه اثیری(لایه چهارم)
کالبد اثیری فاقد شکل ثابت است و از ابرهایی از رنگ تشکیل شده است. وسعت آن تا فاصله ای حدود ۱۵الی ۳۰ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.این کالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط میدهند.
لایه کلیشه ای اتری (لایه پنجم)
این لایه حاوی طرح کلیشهای تمام اشکال موجود در سطح فیزیکی است . این لایه الگوی کاملی برای لایه اتری است. وسعت ان تا فاصله ۴۵الی ۶۰ ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.
لایه آسمانی(لایه ششم)
سطح ششم کالبد آسمانی نام دارد. وسعت آن حدود ۶۰الی ۱۰۵ ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.دز این سطح است که ما وجد و شعف معنوی را تجربه میکنیم. از طریق کالبد آسمانی است که ما عشق بدون قید و شرط را میاموزیم. کالبد آسمانی بصورت نوری دیده میشود که از رنگهای روشن وملایم تشکیل شده است و درخشش و زیبایی دارد. این نور درخشش طلایی- نقره ای وکیفیت رنگ به رنگ شونده دارد.
لایه کلیشه ای کتری (لایه هفتم)
وسعت آن حدود ۷۵الی ۱۰۵ ساتیمتر از کالبد فیزیکی است. در بر گیرنده تمام کالبدهای هاله همراه با کالبد فیزیکی است. کالبد کتری از رشته های ظریف نور طلایی ونقره ای تشکیل شده که فرم کلی هاله را حفظ میکند. کالبد کتری حاوی یک ساختار شبکه ای طلایی از کالبد فیزیکی وتمام چاکراهاست.
در هاله انسان ساختارهایی تحت عنوان چاکرا (کانون انرژی) وجود دارد. این مراکز مسؤول تبادل انرژی بین هالهی انسان و هالهی کیهان (ارسال و دریافت انرژی) و همچنین مسؤول متعادل کردن انرژی در سطوح مختلف هاله میباشند.
چـاکراهـا به دو نـوع اصلـی و فـرعی تـقسیم میشوند، تعداد چاکراهای اصلی هفت و فرعی بیستویک میباشد. چاکراها شبیه قیف هستند، انتهای باریک چاکراهای اصلی به سمت مغز یا نخاع و قسمت پهن آنها به سمت خارجیترین لایهی هاله قرار گرفته است.
چاکراهای اصلی در طول ستون فقرات تا مغز قرار گرفتهاند و با شمارههای یک تا هفت نامگذاری میشوند. این چاکراها به ترتیب شماره (از یک تا هفت) در انتهای ستون فقرات، راستای ناف، انتهای جناغ سینه، راستای قلب، گودی گردن، پیشانی و فرق سر قرار دارند. رنگ این چاکراها به ترتیب (از یک تا هفت) قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش است.
هریک از این چاکراها با گروهی از عملکردهای جسمی، روانی و روحی در ارتباط است. سالم، باز و فعال بودن هر چاکرا باعث میشود عملکردهای مربوطه نیز ایدهآل باشد. برای فعال سازی چاکراها از تکنیکهای مختلف جسمی و ذهنی استفاده میشود . در ادامه نمونهای از تکنیکهای ذهنی آمده است.
این تمرین را میتوان با هر روشی انجام داد (خوابیده به پشت طوری که دستها و بازوها در کنار بدن باشد و یا نشسته روی صندلی راحتی) انتخاب روش به شما بستگی دارد که با کدامیک راحتتر باشید. بعد از اینکه نشسته یا خوابیدید یک نفس عمیق از راه بینی بکشید (دم عمیق)، آنرا حبس کنید، سپس آرام از طریق دهان بیرون بدهید (بازدم عمیق)، چند ثانیه به ریه استراحت بدهید. (این کار را سه مرتبه تکرار کنید)
حالا چشمان خود را ببندید، تصور کنید که میخواهید برای قدم زدن به جنگل بروید ، دری ( دروازه )مقابل دیدهگان شما قرار دارد، جلو بروید و در را باز کنید و به بیرون قدم بگذارید . راهی باریک و روشن که از میان درختان میگذرد به چشم میخورد ، شما در این راه قدم بگذارید و جلو بروید…
شما در پایین جاده در سمت راست درختان بلندی را میبینید ، در این میان درخشندگی سیبهای قرمز توجه شما را جلب میکند، از میان سیبهای بیشمار سیبی قرمز را انتخاب کنید. سیب را در دست دارید و جریان رنگ قرمز را در خود احساس میکنید . این سیب قرمز اولین چاکرای شما را ( چاکرای ریشه ) شارژ ( چارج ) میسازد .میتوانید سیب قرمز را بخورید. به راه رفتن ادامه دهید، در حالی که آگاهی کامل بر قدم زدن دارید . شما تا نزدیکی گلهای نارنجی زیبایی که همه یک اندازه و یک شکل اند پیش میروید.
دسته گلی را از این گلهای نارنجی انتخاب کنید و جریان ملایم رنگ نارنجی را در خود حس کنید . رنگ گلهای نارنجی دومین چاکرای شما را ( چاکرای خاجی ) شارژ ( چارج ) میسازد. شما میتوانید این دسته گل نارنجی زیبا را برای خودتان داشته باشید .
جلوتر بروید تا به کنار پرندههای زرد خوش رنگ، خوش آواز و زیبا برسید. دست خود را آرام روی بالهای یک پرنده بکشید و به آوازش گوش دهید . جریان رنگ زرد پرنده را کاملاً در خود احساس کنید. چاکرای سوم شما ( شبکهی خورشیدی ) بوسیلهی رنگ زرد پرهای زیبای پرنده شارژ ( چارج )میشود. شما سبک پریدن پرنده زرد را مشاهده میکنید تا پرنده محو شود. و همیشه شیرینی آواز پرندهای زرد را به خاطر خواهید داشت.
به آرامی به سمت راست بروید. چمن زار سرسبز و وسیعی را در مقابل خود ببینید و روی فرش سبزی از علفها بنشینید . دست خود را در علفهای سبز فرو ببرید و آنرا لمس کنید و این جریان رنگ سبز را احساس کنید. این رنگ سبز علفها چاکرای چهارم شما را ( چاکرای قلب ) شارژ( چارج ) میکند. شما میتوانید از تازگی علفها لذت ببرید .
کمی جلوتر در نزدیکی شما صدای آبشاری به گوش میرسد، به راه خود ادامه دهید تا آبشار را مشاهده کنید و از پایین آمدن قطرات آب شاداب شوید. در دریاچهی پایین آبشار، رنگ آبی آب را ببینید. دستهای خود را به آرامی در سردی و خنکای آبی آب فرو ببرید و جریان این رنگ آبی را با تمام وجود حس کنید. این رنگ آبی آب پنجمین چاکرای شما را ( چاکرای گلو ) شارژ ( چارج ) میسازد. مقداری از این آب بنوشید و لذت ببرید .
به راه خود ادامه دهید و حرکت و جنبش پروانهای نیلی رنگ را ببینید . با انگشت آنرا لمس کنید . از نوسان و جریان این رنگ نیلی آگاه باشید و آنرا حس کنید. پروانه نیلی رنگ که روی انگشتان شما نشسته چاکرای ششم شما را (چشم سوم ) شارژ ( چارج ) میسازد. بعد پریدن آرام و محو شدن پروانه را می بینید .
به آخر راه که رسیدید درهی عمیقی پوشیده با گلهای بنفشه را مشاهده میکنید . دستهای از گلها را انتخاب کنید . جریان رنگ بنفش گلهای بنفشه را حس کنید و اجازه دهید تا چاکرای هفتم شما را ( چاکرای تاج ) شارژ ( چارج ) سازد.
به آرامی به عقب برگردید و رقص رنگین کمانی را در پهنهی آسمان مشاهده کنید. شما نیز دارای یک رنگین کمان هستید، که در روشنایی، خوشی، خنده و آشتی با عشق آنرا در هاله ای خود دارید. جریان تمامی رنگهای رنگین کمان را ( بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز ) در خود احساس کنید و سرشار از این رنگها باشید.
در پایان این سفر رویایی ، رنگین کمان کمرنگ و کمرنگتر میشود، برگردید و پشت در بایستید، در ( دروازه ) را بازکنید و به داخل قدم بگذارید. حال داخل اتاق هستید، چشمان خود را باز کنید.
هر زمان که شما بخواهید و اراده کنید میتوانید این سفر را به یاد بیاورید و تکرار کنید.