میشل فوکو با اشاره به تفاوتهای خشونت در عصر جدید و گذشته، از تبدیل خشونت سخت به خشونت نرم سخن گفته و این خشونت نرم و کنترل در دنیای مدرن کنونی را به پانوپتیکون (زندان سراسربین) تفسیر میکند. بر این مبنا با ایجاد نوعی فشار روانی و کنترل اجتماعی در سراسر جامعه، یک یک افراد جامعه را به سمت یک فضای خاص هدایت میکند، به نوعی که همه متأثر از این کنترل اجتماعی، همه ساحتهای زندگی خود را در همه حالات تحت کنترل دیده و مجبور میشوند، از هنجارهای اجباری تبعیت کنند. فرایند اعمال این قدرت، با استفاده از آنچه در روانشناسی اجتماعی تمایل به همرنگی نامیده میشود، تحقق مییابد. در این فضا رسانهها، با ایجاد آنچه الیزابت نئومان مارپیچ سکوت میخواند، افراد را مجبور به سکوت میکنند. گذشته از این موارد، با دستورالعملهای خاص برای برخورد با اسلامگرایان مواجهیم. بهصورت نمونه یکی از راهبردهای نظام سلطه برای مقابله با اسلامگرایی و ترویج اسلام میانهرو بر اساس کتاب اسلام دموکراتیک مدنی چریل بنارد «به زیر سؤال بردن تفسیر اسلامگرایان از اسلام و برشمردن علنی اشتباهات آنان، تشویق رسانهها به بررسی و تحقیق در خصوص موضوعهای فساد، ریاکاری، تزویر و بیبندوباری در محافل اسلامگرایان، تخریب پیامدهای رفتارهای آنان، و در نهایت دامن زدن به اختلافات آنان است». یکی از مدلهای برخورد رسانهای با منتقدین در قالب آنچه در جامعهشناسی لکه نگه (labling and sigma) میگوییم، صورت میپذیرد بهنحویکه با زدن برچسبهایی بر روی آنان سخن آنان شنیده نشده و علاوه بر آن در فضای مارپیچ سکوت ایجادشده بهوسیله رسانهها منزوی میشوند، و با ایجاد زندان سراسربین و خشونت نرم و رسانهای منزوی و مجبور به رعایت هنجارهای القایی صاحبان رسانهها میگردند.
عملکرد تفکر غربی در برابر اسلام گرایان
