نگاهی به نقشه اندیشکدهها و اتاقهای فکر در آمریکا/بخش اول پیدایش و ساختار مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی اولین مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها در آمریکا شکل گرفتند و پس از آن دیگر کشورهای جهان به تبعیت از آمریکا چنین مراکز و اندیشکدههایی را ایجاد کردند، اما اندیشکدههای آمریکایی با اندیشکدههای دیگر جهان دارای تفاوتهای بنیادین هستند. خبرگزاری فارس: پیدایش و ساختار مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی به گزارش خبرگزاری فارس، برخلاف آنچه در کشورهای شرقی به طور عام و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به طور خاص رایج است که در آن یک نفر و یا یک خاندان و در مواردی اندک گروهی خاص در امور سیاسی از جمله سیاست خارجی تصمیمگیری میکند، در کشور آمریکا گروهی از کارشناسان و صاحبنظران که به اصطلاح عضو اندیشکدهها و اتاقهای فکر این کشور هستند، به عنوان مهمترین بازیگران ترسیم کننده سیاست خارجی این کشور ایفای نقش میکنند و دولتهای مختلفی که تاکنون در آمریکا به قدرت رسیدهاند، نه تنها از این ایفای نقش و ترسیم این سیاستها احساس ناامنی و نگرانی نکردهاند، بلکه همواره قدردان این کارشناسان بودهاند. نمونه چنین امری را میتوان در سال ۲۰۰۵ ملاحظه کرد، هنگامیکه گروهی از دیپلماتها و کارشناسان کهنهکار و با تجربه آمریکایی با انتشار بیانیهای به شدت سیاست خارجی «جرج بوش»، رئیس جمهوری وقت آمریکا در «ایجاد و خلق دشمنان» برای آمریکا و «دور کردن دوستان» از این کشور محکوم کردند.
جالب آنکه این بیانیه نه تنها رئیس جمهوری آمریکا را آزرده خاطر نکرد، بلکه از آنها بسیار ممنون و متشکر است، به گونهای که در جشن سالیانه «اندیشکده طرح آمریکایی» یا American Enterprise Institute که یکی از مهمترین اندیشکدههای آمریکا به شمار میآید، ضمن دعوت از این صاحبنظران و کارشناسان خطاب به آنها میگوید: «در این اندیشکده گروهی از نخبهترین اندیشمندان آمریکایی حضور و فعالیت دارند. شما به خوبی به وظایف خویش آشنا هستید و این وظایف را ادا میکنید و دولت من تاکنون از ۲۰ اندیشمند و نخبه این اندیشکده کمک گرفته و من میخواهم به شخصه از خدمات شما تشکر کنم».
این اندیشکدهها و اتاقهای فکر چه خدماتی را به مراکز و دستگاههای مختلف دولت آمریکا ارائه میدهند و چه حوزهها و عرصههایی را دربرمیگیرد و به طرف و جناحی خدمت میکنند؟ این سوالات و دهها سوال دیگر را «أمیمه عبداللطیف»، نویسنده و اندیشمند جهان عرب تلاش میکند، در مجموعه مقالاتی با عنوان «نگاهی به نقشه اندیشکدهها و اتاقهای فکر در آمریکا» که مجله «العصر» آن را چاپ و منتشر کرده است، پاسخ گوید. به باور این اندیشمند جهان عرب در جهان «سیاست» اطلاعات و دادهها زمانی میتوانند به عنوان «قدرت و نفوذ» مورد استفاده قرار گیرند که «به شکل درست» و «در زمان مناسب» ارائه شوند و این مهمترین وظیفه «اندیشکدهها» یا همان Think Tanks است که در جهان غرب به طور عام و در آمریکا به شکل خاص شاهد افزایش تعداد آنها از یک سو و نقش و جایگاه و تاثیرگذاری آنها بر روند تصمیم گیریها از سوی دیگر هستیم. بنابر اظهار «جیمز مک جین»، یکی از پژوهشگران اندیشکده تحقیقات سیاسی آمریکا، اندیشکدهها عطش سیری ناپذیر کسب اطلاعات و تحلیلهای هدفمند و سیستماتیک را سیراب کردند و نه تنها به مهمترین منبع ارائه اطلاعات تبدیل شدند، بلکه در موارد بیشماری به اداتی مبدل شدند که از آنها برای وضع سیاستها و تصمیمگیریهای سیاسی و ارائه گزارشهای سیاسی کمک گرفته میشود.
خطری که ممکن است، تحقیقات و پژوهشهای این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها داشته باشند، در دو موضوع قابل ملاحظه است: یک: سر دادن شعار حفظ منافع ملی آمریکا و بیطرفی تحقیقاتی و پژوهشی در برابر منتقدانشان؛ چون در موارد بیشماری مشاهده شده که این اندیشکدهها و پژوهشها جانب بیطرفی را به کناری نهاده و در خدمت گرایشات و سیاستهای دولتهای آمریکا بودهاند. دو: تاثیر فزایندهای که بر سیاست خارجی آمریکا خواهند گذاشت. این نفوذ سوالات بیشماری را در خصوص نقش واقعی مطرح میکنند که این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها در تاثیرگذاری بر ترسیم سیاست خارجی آمریکا از یک سو و حد و حدود این تاثیرگذاری از سوی دیگر ایفا میکنند؟ اینکه آیا عاملی وجود دارد تا این تاثیرگذاری را تا حد و حدود خاصی متوقف کند؟ به چه طریق و چگونه این تاثیرگذاریها محدود خواهد شد؟ اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی آمریکایی از چه کانالهایی بر تصمیمگیرندگان از یک سو و افکار عمومی از سوی دیگر تاثیر میگذارند؟ اهمیت مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها اهمیت مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها در این امر نهفته است که طی سالهای اخیر تقریبا به پدیدهای جهان شمول و فراگیر در عرصه بین المللی شدهاند. این درحالی است که این پدیده برای اولین بار در آمریکا رخ نمود و به همین دلیل اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی آمریکایی با دیگر مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها در دیگر کشورهای جهان تفاوت دارند. وجه تمایز اندیشکدهها آمریکایی با دیگر اندیشکدهها مهمترین وجه تمایز اندیشکدهها آمریکایی با دیگر اندیشکدهها در سایر کشورهای جهان قدرت و توانمندی این مراکز در مشارکت و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم بر تصمیمگیریهای سیاسی و ترسیم سیاستها است. این درحالی است که کارشناسان کانادایی بر این باورند که یکی از دلایل نفوذ گسترده اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی آمریکایی در روند تصمیم گیریهای سیاسی و تاثیرگذاری بر ترسیم سیاست خارجی این کشور را در تمایل و گرایش دولتمردان و تصمیمگیرندگان آمریکایی جهت اخذ مشاوره و رایزنی با این مراکز در قضایای سیاست داخلی و خارجی و عمل به آنها ملاحظه کرد.
به همین دلیل اولین و مهمترین وظیفه این مراکز شکلدهی افکار و اندیشهها و اقدام به انتشار و ترویج آنها در میان تصمیمگیرندگان از یک سو و افکار عمومی از سوی دیگر است. در سراسر جهان حدود ۴۵۰۰ مرکز تحقیقاتی و اندیشکده وجود دارد که حدود ۲۰۰۰ مرکز از این مراکز و اندیشکدهها در آمریکا وجود دارند و از میان آنها ۹ مرکز، از مهمترین و برجستهترین و با نفوذترین مراکز تحقیقاتی در دنیا به شمار میآید که بین ۳۵ تا ۲۰۰ کارمند و بودجهای بین ۳ تا ۳۰ میلیون دلار در اختیار دارند. «دونالد ابلسون»، استاد دانشگاه کانادایی در پژوهشی با عنوان «نگاهی به تاریخ مراکز تحقیقاتی و سیاست خارجی آمریکا» پدیده قدرت یافتن یکباره و غافلگیر کننده این مراکز در سیاست آمریکا را تفسیر کند که هم اکنون به یکی از مهمترین ویژگیهای عرصه سیاسی آمریکا تبدیل شده است و چرا تصمیم گیرندگان سیاسی و قانونگذاران کنگره و دولتهای بوروکرات و فدرال آمریکا جهت اخذ مشاوره از این مراکز بر یکدیگر سبقت میگیرند؟ ابلسون ریشه این قدرت یابی و افزایش اقتدار این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها را به حوادث یازده سپتامبر ۲۰۰۱ ارجاع میدهد که طی آن روزنامهنگاران آمریکایی و اصحاب رسانه این کشور تلاش بسیاری به کار بردند تا حقایق نهفته در پس این حمله را برملا کنند و تحقیقات و پژوهشهای گستردهای را در این راه انجام دادند و نگاههای خود را بر مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها متمرکز کردند که به نظر میرسید، نمیخواستند چنین فرصتی را برای افزایش و گسترش نفوذ خود از دست بدهند. به همین منظور در اولین گام اقدام به کمک به مطبوعات و رسانههای آمریکایی از طریق ارائه و ارسال کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به این مراکز کردند و به این ترتیب این کارشناسان و تحلیلگران سیاسی راه خود را جهت حضور و نفوذ در شبکههای بزرگ تلویزیونی و مطبوعات تاثیرگذار آمریکایی هموار یافتند و از حضور گسترده در رسانهها دیداری و نوشتاری به صورت گسترده بهرهمند شدند. به اعتقاد این استاد دانشگاه آمریکایی آمادگی این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها برای ورود به عرصه رسانهها که با حوادث یازده سپتامبر همراه شد، اتفاقی نبود و این امر در واقع زمینه ساز تقویت و گسترش نفوذ این مراکز و پیوستن فعال آنها در عملیات تصمیم گیریهای سیاسی شد.
اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی: نگرشی تاریخی پژوهشگرانی که اقدام به رصد عملیات و روند رشد و نمو و قدرت یافتن مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی کردند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که مهمترین دلیل در پس این پراکندگی و افزایش شمار مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی طی ربع قرن گذشته درآمیختگی سه عامل اساسی است، یعنی: ساختار عدم تمرکزگرایی در نظام سیاسی آمریکا، نبود پایهها و ساختارهای حزبی مستحکم و ارائه کمکهای مالی قابل توجه از سوی سازمانهای دارای گرایشها و توجهات ایدئولوژیک مختلف. اما در خصوص اینکه اولین اندیشکده و مرکز تحقیقاتی که در آمریکا تاسیس شد، چه مرکز و اندیشکدهای بوده، اتفاق نظری وجود ندارد، اما این اتفاق نظر کلی وجود دارد که دورهها و مراحل مختلف زمانی شاهد رشد و نمو قابل توجه و چشمگیر این مراکز در آمریکا بوده است. همچنین این اتفاق نظر وجود دارد که این مراکز سازمانها و نهادهایی با گرایشهای تحقیقاتی بوده که در پی تحقق صرفا سود نبودهاند. همچنین دارای وابستگیها حزبی نبودهاند، اما این به معنای نبود پیشینههای ایدئولوژیک در آنها نیست که اولین هدف این ایدئولوژیها تاثیر بر افکار عمومی و سیاستهای عمومی و کلی است. بالطبع عملکرد و حجم و اندازه هر یک از این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها با یکدیگر متفاوت است، به عنوان مثال در حالیکه اندیشکده «راند» بر تحلیل و بررسی سیاستهای دفاعی و خارجی تمرکز و توجه دارد و دارای بودجه سالیانهای بالغ بر یک صد میلیون دلار و شمار کارمندان آن به یک هزار نفر میرسد، دیگر اندیشکدههای آمریکایی مانند اندیشکده «سیاستهای عمومی» دارای بودجهای به ارزش یک تا دو میلیون دلار و شمار کارمندانی بالغ بر ۲۴ نفر است. با وجودیکه امکان مشخص کردن تاریخ دقیق تاسیس قدیمیترین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در آمریکا وجود ندارد، اما میتوان گفت که ظهور این مراکز به اوایل قرن گذشته باز میگردد که به واسطه زبان شناسان و روشنفکران ایجاد شد تا مراکز و نقاط تجمعی برای دانشگاهیان و رهبران و شکل دهندگان افکار عمومی برای مناقشه امور سیاسی باشد. ابلسون در پژوهش خود به پنج اندیشکده از قدیمیترین مراکز تحقیقاتی آمریکا اشاره میکند که عبارتند از:
۱- اندیشکده کارنگی (Carnegi) برای صلح و امنیت جهانی که در سال ۱۹۱۰ میلادی توسط «بارون اندرو کارنگی» تاسیس شد. ۲- اندیشکده جنگ و انقلاب و صلح هوور( Hoover) که در سال ۱۹۱۹ تاسیس شد. ۳- شورای روابط خارجی که یکی از قدیمی ترین و مهمترین مراکز سیاست خارجی در آمریکاست و در سال ۱۹۲۱ تاسیس شد. ۴- اندیشکده تحقیقات دولتی که در سال ۱۹۱۶ تاسیس شد و پس از پیوستن به دو مرکز تحقیقاتی دیگر اندیشکده «بروکینگز» را در سال ۱۹۲۷ تشکیل دادند که یکی از مهمترین اندیشکدههای فعال در واشنگتن در حال حاضر به شمار میآید. ۵- اندیشکده طرح آمریکایی برای پژوهشهای سیاسی که در سال ۱۹۴۳ ذر آمریکا تاسیس شد و طی دو دههای گذشته معروفیت بسیاری در آمریکا پیدا کرده و یکی از مهمترین اندیشکدههای دست راستی در آمریکا و مامن و پناهگاه عقابهای نو محافظهکاران آمریکایی است. تقسیم مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها براساس دورههای تاریخی ابلسون اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی آمریکا را براساس نشو و نمای آنها به چهار نسل اساسی تقسیم میکند که عبارتند از: ۱- نسل اول از اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی تلاش کردند تا فاصله خود را با دنیای سیاست و روند سیاسی حفظ کنند و برای حفظ استقلال و عدم وابستگی و بیطرفی علمی و آکادمیک خود چندان به سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی نزدیک نشوند، موضوعی که در آینده خواهیم دید، به موضوعی بیمعنا و مفهوم برای این مراکز تبدیل شد. ۲- نسل دوم مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم و پس از مطرح شدن آمریکا به عنوان قدرت پیروز در جنگ تاسیس شده و نشو و نما یافتند. در این دوره تصمیم گیرندگان سیاسی و دولتمردان آمریکایی پافشاری و اصرار بسیاری داشتند تا چنین مراکزی هرچه بیشتر در آمریکا تاسیس شوند و آنها بتوانند از مشاورهها و رایزنیهای آنها برای تامین امنیت ملی و در راه تدوین و وضع سیاستهای امنیتی استفاده کنند. در همین راستا مشاهده میکنیم که در اوت سال ۱۹۴۸ اندیشکده «راند» تاسیس شد که هیچ شباهتی به دیگر مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی که تا آن زمان در آمریکا تشکیل شده بودند، نداشت و تاسیس آن در واقع آغازگر شکل گیری و تاسیس نسل جدیدی از مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها در آمریکا بود که ابلسون آنها را «پیمانکاران حکومتی» مینامد. این مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی در واقع توسط دولتهای فدرال و هیئتها و کمیتههای دولتی و رسمی تامین مالی میشدند، چون تحقیقات و پژوهشهای آنها مورد توجه تصمیم گیرندگان سیاسی و دولتمردان آمریکایی بود. در واقع تاسیس اندیشکده راند ایده تاسیس اندیشکدههای مشابه به آن را در اذهان دولتمردان آمریکایی ایجاد کرد و در عمل چندین مرکز تحقیقاتی و اندیشکده به سبک و سیاق راند در آمریکا تاسیس شد که از این حیث میتوان به اندیشکده «هدسون» اشاره کرد که در سال ۱۹۶۱ تاسیس شد. ۳- اما مهمترین وجه تمایز و ویژگی نسل سوم مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی برعکس نسل اول این مراکز و اندیشکدهها که به هیچ عنوان به فعالیتهای سیاسی و روند سیاسی ملحق نشدند، نسل سوم مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی به انتظار کوچکترین فرصت برای پیوستن به روند و عملیات سیاسی و تاثیر گذاری بر سیاست خارجی آمریکا بودند که از جمله این مراکز میتوان به «اندیشکده تحقیقات سیاسی و استراتژیک» تاسیس شده در سال ۱۹۶۲ و «اندیشکده بنیاد هریتیج» تاسیس شده در سال ۱۹۷۳ و «اندیشکده کاتو» تاسیس شده در سال ۱۹۷۷ اشاره کرد. افزایش شمار اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی و توسعه و گسترش صنعت پژوهش و تحقیق منجر به شکل گیری روابطی شد که مهمترین ویژگی و خصوصیت آن رقابت بود و این باور در میان روسا و مدیران این مراکز شکل گرفت که باید بیش از پیش بر افکار عمومی و اذهان تصمیم گیرندگان سیاسی تاثیر گذاشت. ۴- نسل چهارم و آخر از مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی بنابر تقسیم بندی و توصیف ابلسون اندیشکدهها و مراکزی هستند که برای جاودانه کردن میراث سیاسی برجای مانده از سالهای گذشته توسط این مراکز و اندیشکدهها تاسیس شدند، اندیشکده «کارتر» در آتلانتا و اندیشکده «جنگ و صلح نیکسون» در واشنگتن و اندیشکده «جیمز بکر» از جمله چنین مراکز تحقیقاتی و اندیشکدهها به شمار میآیند. نحوه توسعه و گسترش نفوذ مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی نفوذ خود را با اتخاذ استراتژیها و سیاستهای چندی توسعه و گسترش میدهند: ۱- تشویق پژوهشگران و محققان فعال در این مراکز به برگزاری نشستها و سخنرانیهای دانشگاهی ۲- ارائه شهادت و گواهی در برابر کمیتههای قانونگذاری ۳- افزایش حضور رسانهای خود در رسانههای دیداری و نوشتاری آمریکا از طریق نگارش مقالات در مطبوعات آمریکایی با نفوذ و پر تیراژ و اقدام جهت انتشار تحقیقات و پژوهشهای خود در پایگاههای اینترنتی ابلسون تاکید میکند که این کارشناسان و پژوهشگران تا جای ممکن تلاش میکنند تا به روند سیاسی و سیاست خارجی آمریکا از طریق پذیرش پستها و مناصب سیاسی در دولتها و وزارتخانهها یا دولتهای فدرال ملحق شوند و به دولتهای آمریکا خدمت کنند. همچنین این مراکز و اندیشکدهها تلاش میکنند تا تصمیم گیرندگان سیاسی در وزارتخانههای دفاع و خارجه و شورای امنیت ملی و سرویسها و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی را برای حضور در نشستهای ویژه و محرمانه و سخنرانیهای خود دعوت کنند و آنها را به افکار و گرایشهای خود در حوزه سیاست خارجی سوق دهند. با وجودیکه ابلسون میگوید، مراکز تحقیقاتی و اندیشکدههای آمریکایی تلاش میکنند تا نفوذ خود را بر روند ترسیم سیاست خارجی آمریکا افزایش دهند، اما باید به این نکته توجه داشت که میزان و حجم این نفوذ از مرکزی به مرکز دیگر و از موضوعی به موضوع دیگر تفاوت میکند، به عنوان مثال در حالیکه اندیشکده طرح آمریکایی و بنیاد هرتیج نفوذ و تبحر بسیاری در حوزه مناقشههای دایر درباره موشکهای دفاعی و پرونده خاورمیانه دارند، دیگر اندیشکدههای آمریکایی مانند راند مهارت و تجربه بسیاری در ارزیابی و برآورد هزینههای اقدام تکنولوژیک و نظامی پیشرفته برای آمریکا دارند. ادامه دارد… انتهای پیام/ص