دغدغه زندگی مسائلی و موضوعاتی شده که وقتی آدمهای اطرافت تغییر کردن، بدون هیچ گونه جنگی و داستانی این موضوع رو قبول میکنی ولی تو بدون اینکه در توجهات آنها باشی و آمال و آرزوهای آنها نقد کنی !!! با یک لبخند و یک نگاه ساده به مسیرت و زندگیت ادامه میدی . جالب اینجاست که در بیان افراد اصیل هرگاه به واسطه ی خرید کالایی حس کردید موقعیت اجتماعی تان تغییر کرده ، شما یک تازه به دوران رسیده هستید. ما نباید دنبال چرخه های پیچیده در زندگیمان باشیم و باید ساده زندگی کنیم و عشق بورزیم.
افرادی که از گذشته بیشتر خبر دارند و آن هم به دلیل سن بالاست ، روزی فکر میکردن که بزرگ بشن خبریه ولی بزرگ شدن و بزرگ شدیم و فهمیدیم، هر چی خبر توی همون بچگی بود …
آدم ها بنا به تفکرشون برای خودشون دغدغه مالی اینجاد میکنن زمان و عمر خود را صرف رسیدن به اشیای میتفاوتی میکنند تا ذهنشون را آرام کنن . کسب آرامش ذهن در برابر هزینه کردن عمر بیشتر و بیشتر.
یک ضرب المثل روسی میگه : بشکه خالی ، صدای بلندی رو ایجاد میکنه، تفسیرش اینکه که هیاهو و ادعای زیاد ، نشانه خالی بودنه… ! میشه اینطوری هم بیان کرد که ذهنهای آرام نشان از پختگی دوران و وجود علمی است که به عمل تبدیل شده است و در رفتار آدمی نمایانگره ، نشستن و نگاه کردن به دور از هیاهو زمان نتایج خوبی را برای فرد خواهد داشت. آدمهایی که فرق بین ترک کردن و درک کردن را تشخیص میدهند ادمهای دم دستی نیستند. آدمهای آرام در ذهن خود دغدغه ندارند و کسی و چیزی توانایی به اشوب کشیدن آنها را ندارد و چرا که انها وابستگی کمی دارند.
یک سری از آدمها سعی میکنن وانمود کنند که باید تلاش کرد و حرکت کرد ولی انگار خود را به کوچه مشهور علی چپ میزنند و باور ندارند که آخر داستان یک قطعه از بهشت زهرا است. آدمها مثل کتابند (قیصرامین پور) از روی بعضی ها باید مشق نوشت بعضی را باید چند بار خواند تا مطالبشان را درک کرد، ولی بعضی ها را باید نخوانده کنار گذاشت!
چرا انسان……………..؟
چرا وقتی که راه زندگی هموار میگردد
بشر تغییر حالت میدهد خونخوار میگردد
چرا وقتی که حاصل میکند اسباب آسایش
برای دیگران سر منشاء آزار میگردد
چرا وقتی بمنزل برد بار آرزوی خود
بدوش مردم از راه شقاوت بار میگردد
چرا خواب است در وقتی که مینالد گرفتاری
ولی چون نوبت شادی رسد بیدار میگردد
چرا وقتی که شد با شاهد اقبال هم بستر
برای بینوایان موجب ادبار میگردد
چرا سر می نهد چون سیل در مجرای آزادی
ولی در راه سعی دیگران دیوار میگردد
چرا هنگام نعمت مینوازد کوس بی دینی
بوقت تنگدستی مومن ودیندار میگردد
بقدری قابل تغییر باشد طینت آدم
که شکل اصلیش پوشیده از انظار میگردد
گهی پای کرامت را بجائی می نهد انسان
که خاک اندر کف او زر دست افشان میگردد
گهی تیمار حرص اورا چنان سرگشته میسازد
که در دریای هستی مرغ بوتیمار میگردد
گل آدم گهی آتشکده گه دیر وگه مسجد
گهی بتخانه گاهی مشرق الاذ کار میگردد
