یک روانشناس آمریکایی در مقالهای نوشت:
سیاستمدارانی که جنگهای آمریکا را اداره میکنند و هنوز در پی ایجاد جنگهای جدید هستند با روانشناسی مثبتاندیشی، سربازان ارتش را گول زده و در موارد لزوم و سودمندی ماموریتشان آنها را فریب میدهند.
پایگاه اینترنتی “آلترنت” در مقالهای به قلم “بروس ای. لوین” روانشناس بالینی مینویسد: ارتش آمریکا از “تکنیکهای مثبت نگری” که در روانشناسی به کارگرفته میشود، به نحو فزایندهای هیجانزده شده است. البته شاید راههای بهتری، برای درمان آشفتگی روانی سربازان آمریکایی وجود داشته باشد.
لوین مینویسد: در حالیکه روانپزشکان نظامی ایالات متحده مقدار زیادی قرصهای ضد افسردگی تجویز مینمایند، روانشناسان آمریکایی، مثبتنگری بیشتر به ماموریت سربازان آمریکایی در افغانستان، عراق و ماموریتهای احتمالی برای کشتن افراد خبیث و کسب محبوبیت میان بقیه افراد در هر جای دیگری را به آنها آموزش میدهند.
وی با اشاره به این نکته که، ارتش آمریکا برای آموزش گسترده ۱/۱ میلیون سرباز خود در زمینه مثبتاندیشی و بهبود احساسات آنها برنامهریزی کرده است، مینویسد: “پل لستر” روانشناس ارشد نظامی که ارزشیابی برنامه را رهبری میکند، طی مقالهای با عنوان “ارتش در پی آموزش مثبتاندیشی به خود” گفت: “تا این حد میتوانم بگویم که این بزرگترین و حساب شدهترین مداخله روانشناختی در تاریخ بشر به شمار میآید… ما باید برای جنگ طولانی مدت خود را آماده کنیم زیرا نمیدانیم جنگجهانی علیه تروریسم کی پایان خواهد یافت. ”
لستر افزود که این برنامه در صدد افزایش مهارتهای ارتباطی و بازسازی ادراکی سربازان و کمک به آنها جهت دوری از منفیبافی است. یعنی در هر پیشآمد بالقوه به بدترین وضع ممکن فکر نکنند. همچنین این برنامه تمرکز بر ایجاد حس قدردانی و تصحیح دیدگاههای منفی در اتفاقات مبهم را به سربازان آموزش میدهد.
این روانشناس آمریکایی در ادامه مقاله خود مینویسد: “نیویورک تایمز” گزارش داد که ژنرال “جورج دبلیو کیسی” رئیس ستاد ارتش اظهار کرده که این برنامه هزینهای معادل ۱۱۷ میلیون دلار در برداشته است. نیویورک تایمز از اجرای برنامهای توسط “مارتین سلیگمن” روانپزشک و مدیر مرکز روانشناسی مثبتنگری دانشگاه پنسیلوانیا خبر داد. وی در عین حال مشاور پنتاگون نیز میباشد. طبق گفته یک مقام مطلع در فیلادلفیا، برنامه ویژه سلیگمن در پنسیلوانیا تقریبا ۲۵ تا ۳۰ میلیون دلار برای ارتش هزینه در برداشته است. وی طی شرح مختصری در مورد سلیگمن به این نکته اشاره کرد که او با اطمینان فرق بین امری واقعا مهم و امری متکبرانه را میداند و به نقل قولی از وی پرداخت که گفته بود: “ما به دنبال ایجاد ارتشی شکستناپذیر هستیم. ”
سلیگمن در ابتدا به خاطر نیاز به تعداد عظیمی از آموزگاران، فکر میکرد که تعلیم کل اعضای ارتش آمریکا تقریبا امری غیر ممکن به شمار میآید. با این وجود ژنرال کیسی به وی اطلاع داد که ارتش ۴۰ هزار مربی دارد.
سلیگمن پرسیده بود: “آیا وقعا این تعداد مربی دارید؟” و ژنرال کیسی پاسخ داده بود: “بلی، آنها به اصطلاح (گروهبان معلم) نامیده میشوند. ” اکنون هر ماه ۱۵۰ مربی به پنسیلوانیا اعزام میشوند تا در دورههای مربوط به روانشناسی مثبتنگری شرکت کنند.
بنا به گزارش نیویورک تایمز در یک جلسه آموزشی که در هتلی نزدیک دانشگاه پنسیلوانیا برگزار شده بود، ۴۸ مربی در وضعیت کامل بر روی صندلیها نشسته و در حال نوتبرداری بودند و گاهی به انجام نمایشهای آموزشی میپرداختند.
لوین معتقد است در حالیکه آموزش مثبتنگری به نوجوانانی که با اولین شکست در رابطهشان تا مرز خودکشی پیش میروند، منطقی به نظر میرسد، آموزش مثبتنگری به سربازانی که در جبهه جنگ جانشان در خطر است، چقدر منطقی بهنظر میرسد؟ بهعلاوه آیا سربازان مانند افسران خود قبل از اعزام به جنگ نباید بدترین حالت ممکن را در نظر مجسم کنند؟ و آیا سربازان مانند سیاستمداران نباید بدترین حالت ممکن قبل از وارد شدن به جنگ را جدی بگیرند؟ موضع صحیح در برابر نگرش منفی نه مثبتاندیشی بلکه تفکری نقادانه است.
“باربارا اهرن رایش”، خالق روش مدنظر قرار دادن جنبههای مثبت و نقد هوشمندانه جنبههای منفی، مثبتاندیشی و روانشناسی مثبتنگری خاطرنشان میسازد: در نظر گرفتن مثبتاندیشی بهعنوان شکل خاص رفتار بیآلایش و معصومانه آمریکایی آسان مینماید ولی این نه روش خاص آمریکاییها و نه دوست داشتنی محسوب میشود. مثبتنگری با اشکالی متفاوت در نقاط مختلف دنیا، ابزاری برای سرکوب سیاسی به شمار میرود… سانسورچیان در شوروی و کشورهای اروپای شرقی مانند کره شمالی، فیلمها و کتابها و هنرهایی که مروج خوشبینی باشند را میخواهند. یعنی از پهلوانانی خوشبین و قسمتهایی در ارتباط با انجام سهمیه تولید و پایانی نویدبخش آینده درخشان در پرتو انقلاب، برخوردار باشد… مجازات برای منفینگری بطور واقعی اعمال میشد. مثبتنگر بودن و خوشبین نبودن منجر به قرارگیری در دسته “بدبینان ” میشد و برخی را به ایجاد جو بدبینی متهم کرده و آنها را به چندین سال زندگی در اردوگاههای استالینیستی محکوم میکردند.
یک نفر از هر ۶ سرباز ارتش آمریکا، از داروی روانپزشکی استفاده میکند
وی همچنین مینویسد: در حالیکه ارتش آمریکا بهتازگی در مورد تکنیکهای روانشناسی مثبتنگری به هیجان آمده، در دهه گذشته به طور فزایندهای از داروهای مربوط به بیماریهای روانی استفاده نموده است. “نیویورک تایمز” در مقالهای با عنوان “درمان ارتش” مینویسد: در حال حاضر یک نفر از هر ۶ سرباز ارتش، حداقل از یک داروی روانپزشکی استفاده میکند؛ و بسیاری از سربازان از ترکیبات دارویی استفاده میکنند. دستاندرکاران امور درمانی ارتش و سربازان گزارش میدهند که داروهای مربوط به اعصاب و روان در مناطق جنگی، مورد تجویز، مصرف و پخش و تجارت قرار دارد. داروهای ضد افسردگی توسط سربازان به اندازه کافی مشکل ایجاد کرده (بطوری که اداره درمان خواستار هشدار در مورد اثرات داروهای ضد افسردگی در افزایش خطر میل به خودکشی در کودکان، نوجوانان و جوانان شده است) آنچه بیشتر مایه نگرانی است افزایش استفاده از دیگر داروهای مربوط به بیماریهای اعصاب و روان است.
نیویورک تایمز اشاره میکند که در دهه پیش استفاده از داروهای ضد روانپریشی در ارتش آمریکا بیش از ۲۰۰ درصد رشد و استفاده از داروهای آرامبخش و خوابآور افزایشی ۱۷۰ درصدی را نشان میدهد. این نوع داروها مهارتهای حرکتی و تعداد دفعات واکنش را کاهش داده و بطور کلی فرد را بیحال و تنبل میکند…
این روانشناس آمریکایی در بخش دیگری از مقاله خود مینویسد: در حالیکه به میان آمدن داروها و آموزش مثبتاندیشی باعث ایجاد درآمد و مطرح شدن متخصصین درمان بیماریهای روحی شده، راه دیگری نیز برای متخصصین بیماریهای روانی جهت کار با نظامیان آمریکایی وجود دارد. نخست به سربازان پیشنهاد شده که برای تفکر نقادانه خود احترام قائل شوند؛ حتی اگر چنین تفکری برای مافوق آنها نامطلوب تلقی شود. دوم، اگر سربازان بهخاطر اینکه اعتقاد دارند افسر دستور دهنده آنها به خاطر خودنمایی میخواهد آنها کشته شوند، مضطرب و عصبانی هستند به آنها نگویند از بروز فاجعه جلوگیری کنند؛ در عوض آنچه را به آنها گفته میشود، جدی بگیرند و اگر سربازان به خاطر دیدن اجساد بیشمار ناامید شده باشند بهجای احساس قدردانی درصدد دلسوزی واقعی باشند، ولی بهخاطر این دلسوزی متوقف نشوند.
لوین در انتهای مقاله خود با فریبکار خواندن سیاستمداران آمریکایی مینویسد: واقعیت را باید به قدرتمندان خاطرنشان کرد؛ به سیاستمدارانی که جنگهای آمریکا را اداره میکنند و هنوز در پی ایجاد جنگهای جدید هستند بگویند خودتان را با روانشناسی مثبتاندیشی گول نزنید و بهویژه اگر سربازان تازهوارد بفهمند که شما در مورد لزوم و سودمندی ماموریتشان آنها را فریب میدهید، تجویز قرصهای ضدافسردگی چاره کار نیست. روانشناسان باید با صدای بلند سیاستمداران، گروههای نظامی و ملت را آگاه کنند که اگر سربازان بفهمند که در مورد لزوم و هدفمندی ماموریتشان فریب خوردهاند برای آنها تنها انسان بیشتر مستعد آشوب احساسی خواهد بود که میتواند به رفتارهای مخرب برای آنها و بقیه منجر شود.
منبع :
http://www.bashgah.net/fa/content/show/46253