پرتاپ شهاب سنگ را بسوی جن‌ها

الله شهاب سنگ را بسوی جن‌ها پرتاب می‌کند.

برخی از جنها که تازه مسلمان شده بودند به پیامبر اسلام تعریف می‌کردند که:
پیش از آمدن اسلام ما(جن‌ها) می‌توانستیم که با سوار شدن بر پشت همدیگر، تا طبقه‌ی هفتم آسمان پیش رویم، پس از لمس آسمان، اقدام به استراق سمع می‌کردیم، به مردانی از اهل زمین که به ما پناه می‌بردند این اطلاعات را می‌دادیم و آنها با استفاده از این اطلاعات غیبی، به گمراه کردن دیگران مشغول بودند؛ الله هم در آنها سرکشی را زیاد کرده بود،.
تا اینکه یک شب مانند همیشه برای استراق سمع، اقدام نمودیم، اما همینکه بالا رفتیم، با شهاب سنگهائی مواجه شدیم، دیگر توانائی رسیدن به آسمان را نداشتیم، ما نمی‌دانستیم که الله برای زمین خیری می‌خواهد یا شری در راه آنهاست؟
اما با شنیدن صدای قرآن دانستیم که الله برای ساکنان زمین (جن و انس) خیری در نظر گرفته که آنها را هدایت نماید؛ لذا به شما(محمد) ایمان آوردیم، البته قاسطون ما ایمان نیاوردند که الله برای آنها جهنم مهیا نموده:
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا /بگو به من وحی شده است که جمعی از «جن» به سخنانم گوش فرا داده‏اند، سپس گفته‏اند: ما قرآن عجیبی شنیده‏ایم!
یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا/ که به راه راست هدایت می‏کند، لذا ما به آن ایمان آورده‏ایم، و هرگز احدی را شریک پروردگارمان قرار نمی‏دهیم।
وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَهً وَلَا وَلَدًا/ و اینکه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.
وَأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا /و اینکه سفیهان ما درباره الله سخنان ناروا می‏گفتند.
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا /و اینکه ما گمان می‏کردیم که انس و جن هرگز دروغ بر خدا نمی‏بندند.
وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا /و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مى‏بردند و بر سرکشى آنها مى‏افزودند.
وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا /و اینکه آنها گمان کردند همانگونه که شما گمان می‏کردید که خداوند هرگز کسی را (به نبوت) مبعوث نمی کند.
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا /و ما آسمان را لمس نمودیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهائی از شهاب سنگ یافتیم.
وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا /و همانا ما می نشستیم که در مکانی که جایگاه نشستن بود و گوش (به حرفهای داخل آسمان) میدادیم اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند شهاب سنگی را در کمین خود می‏یابد.
وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا /و ما نمى‏دانیم که آیا براى کسانى که در زمینند بدى خواسته شده یا پروردگارشان برایشان هدایت‏خواسته است.
وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِکَ کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا /و از میان ما برخى درستکارند و برخى غیر آن و ما فرقه‏هایى گوناگونیم.
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا/ و ما مى‏دانیم که هرگز نمى‏توانیم در زمین خداى را به ستوه آوریم و هرگز او را با گریز [خود] درمانده نتوانیم کرد.
وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن یُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا یَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا/ و ما چون هدایت را شنیدیم بدان گرویدیم پس کسى که به پروردگار خود ایمان آورد از کمى [پاداش] و سختى بیم ندارد.
وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا/ و از میان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند پس کسانى که به فرمانند آنان در جستجوى راه درستند.
وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا /ولى منحرفان هیزم جهنم خواهند بود.
نوشته های بالا دقیقا متن و ترجمه ی ۱۴آیه ی نخستین سوره ی جن می‌باشد.
اما نکاتی چند درباره‌ی آیات بالا:
1- الله شهاب سنگها را برای زدن به جن‌ها می‌فرستد؛ جن‌هائی که با سوار شدن روی پشت همدیگر، برای استراق سمع به طرف آسمان می‌رفتند!
2- آسمان جسمی است حقیقی و قابل لمس کردن!
به این آیات توجه فرمائید:
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا یُوقِنُونَ (طور/۳۶) آیا آسمان‌ها و زمین را آنها(کافران) افریده‌اند، بلکه(به سخن من) یقین ندارند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ (طور/۳۷) آیا ذخایر پروردگار تو پیش آنهاست‏یا آنها (بر آن)تسلط دارند؟
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ (طور/۳۸) آیا نردبانى دارند که بر آن (بالا روند) گوش می‌دند؟ پس باید شنونده‌ی آنان، برهانى آشکار بیاورد.
هنگامیکه به این سه آیه‌ی اخیر با دقت نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که اگر کسی نرده‌بانی بسیار بلند داشته باشد، ممکن است بتواند به آنچه که درون آسمان می‌گذرد گوش دهد؛ زیرا در آنجا ذخایر الله وجود دارد و تقسیم این ذخایر نیز بر عهده‌ی الله است.
قرآن بر این سخن خویش که هیچکس نم‌یتواند به آسمان طبقه‌ی هفتم گوش دهد، شک دارد؛ زیرا بیان میکند که؛ ) آیا نردبانى دارند که بر آن (بالا روند) گوش می‌دند؟ پس باید شنونده‌ی آنان، برهانى آشکار بیاورد.
همچنین در سوره‌ی صافات به این مسئله اشاره می‌کند:
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ (صافات/۷) ما آسمان دنیا را با ستارگان زینت دادیم .‏
وَحِفْظًا مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ ( (صافات/۸ از هر شیطان سرکشى محفوظ داشته‏ایم‏.
لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٍ ( (صافات/۹ به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف به سویشان (با شهاب سنگ) پرتاب میشود.
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ (صافات/۱۰) به راندنى سخت، و عذابى پاینده [در پیش‏] دارند.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ( ( صافات/۱۱ مگر کسى که ربایشى برباید (اطلاعاتی بدست آورد و فرار کند) که در این صورت شهاب سنگی درخشان به سویش پرتاب می‌گردد.
ارسال شده توسط iran000

پاسخ: 

پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
پیش از هر چیز از تاخیری که در پاسخ گویی ایجاد شد، عذر خواهی می نماییم ؛ از آدرس فعلی، نامه دیگری از شما در آرشیومان نیافتیم تا جریان دوست شما و فایل های او را به خوبی دریابیم ؛ اما به طور کلی پاسخ این اشکالات در چند محور بیان می شود:
1- مفسران قرآن ‌پژوه درباره آیات مورد اشاره، سخن بسیار گفته و هر گروهی نظری داده‌اند :
برخی از اندیشمندان بر این نظرند که کلمه «سماء» در آیه اشاره به آسمان دنیا است . کلمه شهاب اشاره به سنگ های سرگردانی است، که از سیارات یا ستاره های در حال انفجار جدا شده ، در پهنه فضای آسمان وسیع در حرکتند . گاه که در حوزه جاذبه سیاراتی چون زمین قرار می‌گیرند و به سوی آن کشیده می‌شوند، بر اثر سرعت برخورد و با امواج هوای داغ و سوزان، شعله‌ور و خاکستر می‌شوند.(۱)
اما برخی از اندیشمندان دیگر مانند علامه طباطبایی این نظریه را صحیح نمی‌داند . در تفسیر آیه می‌گویند: منظور از آیه که می‌فرماید: «ما آسمان‌ها را از استراق سمع شیطان‌ها به وسیله «شهاب» ها حفظ می‌کنیم» از قبیل تشبیه، کنایه و ذکر مثال است . در اصطلاح جنبه سمبلیک دارد. این تشبیه و کنایه و مثال برای روشن شدن حقایق غیر حسی در لباس حسی ذکر شده، همان طور که خدا در سوره عنکبوت، آیه ۴۳ می‌فرماید: «این ها مَثَل‌هایی است که برای مردم می‌زنیم و جز دانشمندان و عالمان آن را درک نمی‌کنند» .
علامه طباطبایی در ادامه می‌گوید:
منظور از آسمان در آیه فوق (که جایگاه فرشتگان است) یک عالم ملکوتی و ماورای طبیعت است که از جهان محسوس برتر و بالاتر است .منظور از نزدیک شدن شیطان‌ها به آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهاب و سنگریزه به آن ها آن است که شیطان‌ها می‌خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی فرشتگان شیطان‌ها را با انواری معنوی که دارند می‌رانند.
گروه سوم از مفسران جنبه تمثیلی را جدی تردانسته، بر این عقیده‌اند که منظور از آسمان در آیه، آسمان حق و حقیقت است . شیطان‌ها می‌کوشند که به این آسمان راه یابند و استراق سمع کنند و مردم را فریب دهند. اما ستارگان و شهاب‌ها (که رهبران الهی و علما و دانشمندان هستند) با امواج قلم و گفتارشان شیطان‌ها را عقب می‌رانند و طرد می‌کنند.(۲)
در هر حال اگر نظریه گروه دوم و سوم را بپذیریم، تفسیر فوق با شهاب سنگ‌های دنیایی قابل جمع نیست.
2- آنچه در قرآن بیان شده، تنها اسلام آوردن برخی از جنیان بعد از شنیدن کلام خداوند است.آگاهی دادن ایشان از برخی حوادث و جریانات داخلی در بین جنیان است که از جمله آن موارد ، مساله ممنوعیت آنان از بهره مندی از برخی اخبار و حوادث و اطلاعات عالم غیب است که در گذشته امکان دسترسی به آن را داشتند اما بعد از مدتی این امکان با تهدید شهاب های الهی از آن ها سلب شد .
به غیر از این امر ،داستان سوار شدن جنیان بر دوش یکدیگر و جزییات بی معنای دیگری که نقل شد، خارج از بحث و چه بسا ساخته و پرداخته ذهن برخی خیال پردازان است که مورد تایید نیست تا بخواهیم پاسخ آن ها را بدهیم .
3- آسمان در این آیات یقینا چیزی است حقیقی اما نه مادی و محسوس ؛ در حقیقت مراد از لمس ایجاد ارتباط نزدیک و تماس کامل است . در نتیجه لمس آسمان با توجه به معنای دقیق آسمان به عالم ماورای دنیای مادی بیانگر ورود و دخول این جنیان در آسمان هایی بالاتر از آسمان اول که آسمان دنیا خوانده می شود است ، نه این که آسمان چیزی مادی و ملموس باشد .
4- داستان نصب نردبان و شنیدن اخبار غیب در این آیه هم به وضوح بیانگر تحقیر و تمسخر مشرکان است که بی دلیل و برهان از غیب خبر می دادند . خداوند این ادعای گزاف آنان را به تمسخر گرفته ،می پرسد: آیا اینان -که خود معتقدند اخبار غیب در آسمان هاست- نردبانی با اندازه ارتفاع اوج آسمان دارند تا به کمک آن به آسمان رفته، از این اخبار اطلاع یافته اند !!؟ در نتیجه روشن است که قرآن این امر را تایید نمی کند که برای شنیدن اخبار غیب باید نردبانی داشت و… .
داستان شهاب مبین و راندن شیاطین از عالم ملکوت و مانع شدن در برابر امکان دست یابی ایشان بر اخبار غیب حقیقتی واقعی و قرآنی است ، اما تطبیق آن بر شهاب سنگ ها و رخدادهای شناخته شده فلکی امری است که به هیچ وجه با شواهد و قرائن قرآنی و عقلی قابل جمع نیست .
نشانه بارز این امر آن است که در برخی روایات این ممنوعیت از زمان تولد پیامبر اسلام نقل شده است .در نتیجه باید گفت پدیده شهاب های آسمانی تنها حادثه ای با قدمت کمتر از ۱۵۰۰ سال است ، در حالی که این امر با بدیهیات نجومی و تاریخ نگاری های منجمان و همچنین بررسی های دانشمندان کنونی بر روی شهاب سنگ های یافت شده در زمین قابل جمع نیست .

پی‌نوشت‌ها:
1. تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۴۶، به نقل از فخر رازی، در تفسیر کبیر؛ آلوسی در روح المعانی.
2. تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۱۸۷، به بعد، با تلخیص.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *