تاریخ کامل جنگ جهانی دوم

تاریخ کامل جنگ جهانی دوم

تهیه کننده : محمود کریمی شرودانی

 جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ‌ترین و پرتلفات‌ترین جنگ‌ها در تاریخ جهان است. آلمان در ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب است. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در ۷ ژوئیه، ۱۹۳۷، آغاز جنگ می‌دانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری را در ۱۹۳۱ را نیز در این میان ذکر کرده‌اند.
این جنگ علاوه‌ بر اروپا، در بخش‌های‌ گسترده‌ای‌ از قاره‌ آسیا و آفریقا تأثیرات‌ مخرب‌ عمده‌ای‌ برجای‌ گذاشت‌ و کشورهای‌ اسلامی‌، از جمله‌ ایران را درگیر خود کرد‌.

علل‌ اصلی‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ عبارت‌ بود از اشتباهات‌ عهدنامه‌ ورسای (۷ مه‌ ۱۹۱۹) که‌ ظاهراً به‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ پایان‌ داد، همچنین پیامدهای‌ بحران‌ اقتصادی سال‌ ۱۹۲۹ و از همه‌ مهم‌تر رقابت‌ سیاسی‌ فاشیسم‌ و دموکراسی‌های‌ غربی‌ و مارکسیسم‌. عامل‌ اخیر چنان‌ مؤثر بود که‌ نبرد میان‌ کشورهای‌ درگیر، به‌ شکل‌ بی‌سابقه‌ای‌، عموم‌ مردم‌ را به‌ قلمرو جنگ‌ کشاند، به‌ طوری‌ که‌ در پایان‌ جنگ‌ تعداد کشته‌شدگان‌ نظامی‌ و غیرنظامی‌ تقریباً با هم‌ برابری‌ می‌کرد.
این‌ جنگ‌، که‌ بین‌ دو بلوک‌ متحدین‌ (آلمان و ایتالیا و ژاپن‌) و متفقین‌ (انگلیس‌ و فرانسه‌ و آمریکا و شوروی‌) درگرفت‌، به‌ لحاظ‌ گستردگی‌ جغرافیایی‌ و قدرت‌ تخریب‌ منابع‌ انسانی‌ و طبیعی‌، بی‌همتا بوده‌ است‌.

 

خلاصه :

زمان: ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ (میلادی) تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ (میلادی)
مکان: اروپا ،منطقه پاسیفیک (اقیانوس آرام) ،جنوب شرق آسیا ،خاورمیانه ،منطقه مدیترانه و آفریقا نتیجه: پیروزی متفقین ،تأسیس سازمان ملل متحد ،تبدیل شوروی و آمریکا به دو ابرقدرت ،آغاز جنگ سرد و بسیاری دیگر. طرف های درگیر: متفقین ( شوروی، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، چین، فرانسه و …)
متحدین ( آلمان، ژاپن، ایتالیا و …)
فرماندهان: ژوزف استالین، فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل، چیانگ کای‌شک، شارل دوگل، آدولف هیتلر، هیروهیتو، بنیتو موسیلینی،

تلفات:

کشته شدگان متفقین

نظامی بیش از ۱۴ میلیون، شهروندان عادی ۳۶ میلیون، مجموع ۵۰ میلیون

کشته شدگان متحدین

نظامی بیش از ۸ میلیون، شهروندان عادی ۴ میلیون، مجموع ۱۲ میلیون

دلایل آغاز جنگ

جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن‌ها، بحران اقتصادی و تورم و درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول، و رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.

بعد از جنگ جهانی اول، کشورهای فاتح نتوانستند روابط بین‌المللی را بر اصولی معتبر و درست بنا نهند. مشکلات ناشی از جنگ نیز مانع ایجاد یک فرصت مناسب برای تدوین چارچوبی محکم و اصولی جهت نظم بخشیدن به روابط بین کشورها شد.
وضع‌ اسفبار زندگی‌ مردم‌ آلمان‌ به‌ دنبال‌ شکست‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و الزام‌ دولت‌ آلمان‌ به‌ پرداخت‌ غرامت‌ جنگی‌ سنگین‌، ظهور آدولف‌ هیتلر را که‌ عامل‌ اصلی‌ شروع‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ بود، تسهیل‌ کرد.

 

وی‌ که‌ شکست‌ آلمان‌ را نتیجه‌ توطئه‌ یهودیان‌ و کمونیست‌ها می‌دانست‌، نه‌ تنها خواستار تجدیدنظر در عهدنامه‌ ورسای‌ شد، بلکه‌ با طرح‌ شعار پان ‌ژرمنیسم‌ و با اعلام‌ برتری‌ کامل‌ نژاد ژرمن‌، حق‌ گسترش‌ قلمرو آلمان‌ تا سرزمین‌ ملت‌های‌ اسلاو در اروپای‌ مرکزی‌ و شرقی‌ را مسلّم‌ انگاشت‌ و تبعیض‌ نژادی‌ را اساس‌ جهان‌بینی‌ خود قرار داد و به‌ همین‌ شکل‌ در صدد گسترش‌ نفوذ خود در دیگر نقاط‌ جهان‌ برآمد.

از سوی‌ دیگر جامعه‌ ملل، ایتالیا را به‌ سبب‌ اشغال‌ اتیوپی‌ در سال ۱۹۳۵، تحریم‌ اقتصادی‌ کرد و این‌ امر به‌ ایجاد محور رُم‌ ـ برلین‌ در سال ۱۹۳۶ انجامید.

پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌، بریتانیا، روسیه‌، فرانسه‌ و آمریکا، حدود ۷۸ میلیون‌ کیلومتر مربع‌ از خاک‌ کره‌ زمین‌ (بیش‌ از نیمی‌ از خشکی‌های‌ جهان‌) را در اختیار داشتند. در مقابل‌، سرزمین‌های‌ متعلق‌ به‌ آلمان‌، ایتالیا و ژاپن‌ مجموعاً به‌ حدود ۶/۲ میلیون‌ کیلومتر مربع‌ می‌رسید.

این‌ تفاوت‌ها بیانگر چرایی‌ عزم‌ کشورهای‌ کامیاب‌ (بریتانیا، روسیه‌، فرانسه‌ و آمریکا) در حفظ‌ مرزهای‌ موجود و اجتناب‌ آنها از جنگ و در عین‌ حال‌ دلیل‌ تداوم‌ ناخرسندی‌ فزاینده‌ آلمان‌، ایتالیا و ژاپن‌ بود. این‌ امر ۳ کشور اخیر را در طول‌ ۲۰ سال‌ ترک‌ مخاصمه‌ (۱۹۱۹ـ ۱۹۳۹)، به‌ سوی‌ توسعه‌ ابزارهای‌ جنگی‌ کشاند و آنها را به‌ گسترش‌ سرزمین‌هایشان‌ واداشت‌ و ستیزه‌جویی‌های‌ آنها اسباب‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ را فراهم‌ آورد.

 

هواپیمای نظامی ‌بر فراز اهرام مصر پرواز می‌کند. این هواپیما یکی هواپیماهای تندروی امریکا بوده و درحالیکه برای جنگ فوری آماده و بارگیری می‌شده و از اقیانوس اطلس و برخی نواحی آفریقا می‌گذشته تا به مناطق جنگی استراتژیک برسد. سال ۱۹۴۳.
جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایه‌داری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایه‌داری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهٔ حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهٔ حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند انقلاب روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهم‌کوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال ۱۹۲۹ میزان بیکاری به درجه‌ای بی‌سابقه رسید. اشتهای استعماری قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری و رقابت‌هایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند. دو اتفاق مهم آتش اولیه جنگ جهانی دوم را برافروخت، حمله ژاپن به چین (ژوئیه ۱۹۳۷)و اشغال لهستان توسط آلمان (سپتامبر ۱۹۳۹.(

کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم دو گروه بودند که به نام متفقین و متحدین شناخته می‌شوند.
هیتلر براى اعاده حیثیت قوم ژرمن به پا خاست تا کینه هاى خفته ملت آلمان را بعد از پایان جنگ اول جهانى بیدار کند و حقارتى را که به گفته او و همفکرانش بعد از پایان جنگ اول و معاهده ورساى دول متفق بر آنان تحمیل کرده اند تلافى کند. هر چند نیروهاى متفقین عقیده داشتند آلمانى هاى تحقیر شده دیگر هیچ گاه تهدیدى براى جهان نخواهند بود.

 

ایدئولوژى حزب نازى که شخص آدولف هیتلر در کتابش (نبرد من) تشریح مى کند، بیانگر اندیشه هاى فوق العاده شوونیستى بود که برترى قوم ژرمن ها را تبلیغ مى کرد. هیتلر در این کتاب مدعى مى شود که آلمان ها فاقد فضاى حیاتى هستند و نازى ها هم از احساسات مخالف عهدنامه ورساى و نارضایتى ناشى از تشدید استثمار و فقدان حقوق سیاسى سود مى جستند و ادعا مى کردند که فقط جنگ مى تواند خواسته ها و آرمان هاى آنان- یعنى ملت آلمان- را محقق سازد.

 

در این میان عمیق تر شدن بحران عمومى سرمایه دارى که جنگ جهانى اول و انقلاب شوروى (سال ۱۹۱۷) نشانه هاى آن بودند، بیش از پیش تضاد هاى جهان امپریالیستى را تشدید مى کرد، امپریالیسم جهانى هم اینک با یک نظام نوپا روبه رو بود که روس ها به رهبرى لنین در شوروى تاسیس کرده بودند. هم اکنون نظام سرمایه دارى جهانى با قطب جدیدى از قدرت روبه رو شده بود. شوروى ها در امور جهانى نفوذ قابل ملاحظه اى مى یافتند: «تضاد هاى جهان سرمایه دارى به خصوص طى بحران جهانى سال هاى ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ که مهلک ترین تشنج اقتصادى در تاریخ سرمایه دارى بود، تشدید مى شد. این بحران در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به سایر ممالک سرمایه دارى سرایت کرد: در سال ۱۹۳۳ میزان تولید صنعتى به نسبت سال ۱۹۲۹ در آمریکا و بریتانیاى کبیر، آلمان و فرانسه به ترتیب ۶۴ ، ۸۸ ، ۶۵ و ۸۱ درصد تنزل کرد. ارکان داد و ستد جهانى با ۶۵ درصد کاهش به لرزه درآمد. بیکارى عالمگیر شد، عده بیکاران در آمریکا به ۱۳۷۰۰۰۰۰ نفر و در بریتانیاى کبیر به ۲۶۰۰۰۰۰ نفر رسید.»

 

رد شدن از رودخانه راین موضوع مهمی ‌نبود. آنچه از اهمیت برخوردار بود حضور در پایگاه و اراضی تسخیر شده ساحلی بود. ما خمپاره‌هایمان را به سمت آنها و هرچیز دیگری پرتاپ می‌کردیم تا اینکه بالاخره آنها را فراری دادیم. ۱۹۴۵. تاریخ دقیق عکس مشخص نیست.
این آمار و ارقام حکایت از بحران عمیقى داشت که در نظام جهانى سرمایه دارى به وقوع پیوسته بود و این نظام را دچار تضاد هاى آشتى ناپذیرى مى کرد. پیشتر از آن در سال ۱۹۳۱ ژاپنى ها به مناطق شمال خاورى چین حمله کرده بودند و براى مقابله با تمرکز سرمایه هاى فرانسوى، آمریکایى و انگلیسى از آسیا راه خشونت و قهر را برگزیدند و بدین ترتیب تا قبل از شروع جنگ دوم جهانى کانون خطرى در خاور دور به وجود آمد. ن. اى. آینسیموف نویسنده و تاریخ نگار روس در این باره مى نویسد: «در میان کشور هاى اروپایى، آلمان بیش از همه صدمه دید: بیکارى عالمگیر و شدید بود، سقوط شدید سطح زندگى، رکود اقتصادى را به یک بحران سیاسى مبدل نمود.» به این ترتیب انحصارات آلمان گام به گام و سرانجام در اوایل سال ۱۹۳۳ موفق شدند نازى ها را بر اریکه قدرت مستقر کنند و بى شک حکومت به دست مرتجع ترین و در عین حال متجاوز ترین محافل افتاد.

 

هیتلر در کتاب نبرد من اعلام مى کرد: «وقتى از خاک بیشتر در اروپا سخن مى گوییم، باید اول و پیش از همه به روسیه و ممالک همجوار او بیندیشیم.» رفته رفته با تسلط نازى ها دومین کانون خطر در قلب اروپا به وجود آمد و جهان هر لحظه به سوى جنگى خونین قدم برمى داشت. صداى پاى فاشیسم رساتر و واضح تر از هر زمانى به گوش مى رسید. آیا وقوع جنگ اجتناب ناپذیر بود؟ این تحولات دور از چشم سران شوروى نماند. در کنگره هفدهم حزب کمونیست شوروى اعلام کرد: «تحولى نامطلوب از جانب نازیسم در جریان است و قابل پیش بینى است. فاشیسم که اکنون کنار صحنه قرار دارد، خود را به زودى وارد صحنه مى کند و سعى دارد دست به تلاش پیگیر براى رسیدن به نازیسم بزند و این بدان معناست که زمانى بحرانى براى انقلابى ها دارد فرامى رسد.» البته این پیشگویى وى صرف نظر از مجادلات و گفت وگو ها و احیاناً توافق هاى اولیه شوروى با آلمان مى تواند نشانگر احساس خطر روس ها از رقیب خود و پیشروى آلمان ها به اروپاى شرقى باشد. جایى که بعد از پایان جنگ معلوم شد چقدر روس ها به حضور و فعالیت در آنجا علاقه مند بودند.

لندن در میان آتش جنگ جهانی دوم

با تشریح اوضاع جهان و صف بندى نیرو هاى سیاسى و نظامى و حتى پیشگویى و پیش بینى بعضى از رهبران کشور ها این سئوال پیش مى آید که چرا جامعه جهانى تلاشى مضاعف براى جلوگیرى از این جنگ به عمل نیاورد؟ پاسخ به این سئوال با تشریح علمى وضعیت بافت حکومت هاى کشور هاى متفقین و متحدین قابل بررسى است. این که چه کسانى تلاش مى کردند هیتلر را به راس قدرت برسانند. تصمیمات پشت پرده کشور هاى امپریالیستى براى درگیر کردن فاشیسم و کمونیسم و خلاصى از دست هر دو تا جایى که از دید محافل ادبى و ژورنالیستى آن زمان فاشیسم و کمونیسم دو روى یک سکه قلمداد مى شدند. هر کدام از اینها علائم و گزاره هایى است که مى تواند ما را به دست یافتن پاسخ نهایى رهنمون کند! سرمایه دارى انگلیسى و فرانسوى در آن مقطع، حکومت شوروى همراه با جنبش هاى انقلابى داخلى خود را دشمنانى خطرناک تر از فاشیسم مى دانستند و از همین رو امیدوار بودند که بتوانند از جنگ با کشور هاى فاشیستى اجتناب کنند و آنها را علیه شوروى سوق دهند تا از این طریق بتوانند به کمال مطلوب برسند: انهدام شوروى توسط نیرو هایى جز خود آنها و در عین حال تضعیف رقباى سرمایه دارى خود یعنى ژاپن، آلمان و ایتالیا.

 

نکته جالب این که آینسیموف به سیاست ایالات متحده آمریکا اشاره مى کند و مى نویسد: «سیاست آمریکا براى حفظ صلح، سیاستى بسیار خطرناک بود. به یاد بیاوریم که پس از جنگ جهانى اول انحصارات مالى ایالات متحده آمریکا همراه با فرانسه و انگلستان کمک هاى مالى عظیمى در تجدید حیات و توسعه صنایع سنگین آلمان صرف کردند و این یکى از عوامل عمده اى بود که به تجاوزگران آلمانى امکان ترکتازى مى داد.»
منابع تحقیق :
hamshahrionline.ir
farya.com
daneshnameh.roshd.ir
ماهنامه – لوموند دیپلماتیک
ماهنامه – سیاحت غرب – ۱۳۸۷ – شماره ۶۲، شهریور
findarticles.com
پورتال استان سیستان و بلوچستان
خبرگزاری ایسنا
hiroshima.tomato.nu
yale.education
www.csi.ad.jp
ایران اکونومیست iraneconomist.com
‌Fa.wikipedia.org
باشگاه اندیشه bashgah.net
سایت آی تی ایران
Seemorgh.com
tebyan.net
تاریخ عمومی
www.ibcpars.net
www.pajoohe.com
وب سایت دیپلماسی ایران www.irdiplomacy.ir
و کتاب های:
نقیب زاده، احمد؛ تحولات روابط بین‌الملل، تهران، نشر قومس، ۱۳۸۱، چ۸
گاف، ریچارد؛ ماس، والتر، جنیس؛ آشور،‌ جیوا؛ تاریخ مختصر قرن بیستم، تهران، نشر زلال، ۱۳۷۵، ج۲
جنگ کبیر میهنى، جمعى از نویسندگان روس، ترجمه ابراهیم یونسى، نشر نو ،۱۳۶۱ ص ۱۱

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *