- کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریا و رژیم حقوقی دریای خزر
- نویسندگان: هیبتالله نژندیمنش ، حسین یزدانی
- گرد آورنده: پرویــــــــز سمـــــــــیع زاده
نویسنده در ابتدا در این مقاله به ارزش دریای خزر در دارا بودن ذخایر نفتی و ۸۰% ماهی اوزن بورن (ماهی خاویار)دنیا در دریای خزر اشاره میکند سپس رژیم حقوقی آن را اینگونه بررسی میکند:
در حال حاضر معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰- منعقده بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی- حاکم بر وضعیت حقوقی دریای خزر هستند. این معاهدات هنوز به طور رسمی از درجه اعتبار ساقط نشده اند؛ زیرا هیچگونه سندی جدید در مورد ارایه مبنایی برای رژیم حقوقی این دریا تنظیم نشده است. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و افزایش تعداد اعضای دولتهای ساحلی دریای خزر هیچ گونه تغییری در وضعیت حقوقی این دریا ایجاد نکرده است و تنها سبب بروز پارهای ادعاهای یکجانبه از سوی دول ساحلی شدهاست. “فدراسیون روسیه از دید جهانی و بینالمللی وارث تعهدات و الزامات اتحاد جماهیر شوروی سابق میباشد برا ساس مقررات و قواعد حقوق بینالملل تغییر در تعداد طرفین یک معاهده هیچگونه تاثیری بر وضعیت حقوقی آن ندارد؛ یعنی وضعیت حقوقی دریای خزر همانگونه که بر اساس معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بوده، ادامه مییابد مگر اینکه معاهده جدیدی در خصوص تغییر این رژیم حقوقی منعقد شود که در این صورت معاهده جدید حاکم خواهد بود (البته در مورد آن قسمتهایی از معاهده سابق که نسخ شدهباشد). بنابراین وضعیت حقوقی دریای خزر همچنان تابع معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰- منعقده بین ایران و شوروی- میباشد. این موضوع را نه تنها حقوق بینالملل، بلکه بیانیه آلماتی (۲۱ دسامبر ۱۹۹۱) نیز تایید میکند.
در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر برخی از دول ساحلی این دریا و پارهای از نویسندگان به کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریا(۱۹۸۲) استناد کرده اند و خواهان تعیین رژیم حقوقی این دریا بر اساس کنوانسیون نامبرده هستند.
ماهیت کنوانسیون ۱۹۸۲
کنوانسیون ۱۹۸۲ سند جامع واحدی است در مورد حقوق دریا که موافقتنامه ژوئیه ۱۹۹۴ آن را کامل کرده است.به نظر نویسنده این کنوانسیون را میتوان- با توجه به جامعیت و فراگیری آن- “قانون اساسی دریا” نامید و همانند یک چتر تمام امور و مسایل دریایی را به زیر سایه خویش درآورده است.
کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریا، آنچنان که از اسمش بر میآید به دریا (Sea) میباشد. “یکی از ویژگیهای مناطقی که حقوق دریا در مورد آنها اعمال میشود این است که مناطق مزبور به اقیانوسهای جهانی مرتبط هستند” و به آبهای آزاد دنیا راه دارند
.دریای خزر در اصطلاح حقوقی: دریا (Sea)یا دریاچه(Lake)؟
دریای خزر از کانالهای ایجاد شده از طریق رودخانههای ولگا، دنپر و دن به دریاهای سیاه و سفید و دریاچههای بالتیک متصل است. اگر چه از نظر تاریخی خزر را دریا (Sea) مینامند؛ لکن اکثر زمینشناسان آن را دریاچه(Lake)میدانند.یکی از ویژگیهای دریا این است که این مناطق با اقیانوسهای جهان و دریاهای آزاد مرتبط هستند و برای رسیدن به ا ین مناطق ضرورتی ندارد که از آبهای داخلی یک دولت عبور کرد. حال آنکه دریاچه مجموعهای است از آبهایی که به دریای آزاد راه ندارد. دریای خزر ویژگی دریابودن را ندارد، اگر چه تنها از طریق کانالها و راههای آبی در قلمرو فدراسیون روسیه قابل دسترسی است. در این معنا وضعیت دریای خزر شبیه وضعیت دریاچهها میباشد بنابراین دریای خزر در گروه دریاچهها (Lakes) جای دارد، نه در گروه دریاها(Seas).
اگر دریای خزر را در گروه دریاهها بدانیم، آنگاه مقررات کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریا(۱۹۸۲) در خصوص این دریا قابل اعمال خواهد بود. براساس مقررات ذیصلاح این کنوانسیون- در مورد ما نحن فیه- هر دولت ساحلی از یک دریای سرزمینی (که متجاوز از ۱۲ مایل نباشد)، یک منطقه انحصاری و اقتصادی(که متجاوز از ۲۰۰ مایل نباشد) و یک فلات قاره برخوردار خواهد بود. با وجود این، باید در نظر داشت که حداکثر عرض دریای خزر متجاوز از ۲۰۰ مایل نیست؛ ماده ۱۵ کنوانسیون مقرر میدارد که دریای سرزمینی دولتهای دارای سواحل مجاور یا مقابل نباید متجاوز از “ماورای خط منحنی باشد که هر نقطه از آن از نزدیکترین نقاط به خطوط مبدایی که از آنها عرض دریای سرزمینی هر یک از دولتها اندازه گرفته میشود، یکسان باشد”.
دریای خزر- علاوه بر اینکه به آبهای آزاد جهان مرتبط نیست- از این جهت که به طور انحصاری متعلق به دول ساحلی است و هیچگونه حق دسترسی برای دیگر دولتها وجود ندارد، دریا محسوب نمیشود و در نتیجه حقوق دریا در مورد آن قابل اعمال نیست.
افزون بر آن ماده ۱۲۳ کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریا در مورد اینکه دریاچههایی از قبیل دریای خزر از دایره شمول این کنوانسون خارج هستند، صراحت دارد. هنگام مذاکره در مورد این ماده، هم ایران و هم شوروی از روی عمد تلاش کردند تا این استثنا را وارد و دریاچه خزر را از تحت قلمرو کنوانسیون نامبرده خارج نمایند. در آن زمان سیاست ایران و اتحاد جماهیر شوروی بر این بود تا این مجموعه آب را به عنوان دریاچه برای هر دو کشور نگهدارند. بنابراین، کنوانسیون حقوق دریا به طور قطع در مورد دریای خزر قابل اعمال نیست. با وجود این به نظر میرسد که اصل همکاری- که در ماده ۱۲۳ مقرر شده- یک اصل حقوقی عرفی است که تمام دولتهای ساحلی را متعهد و ملتزم میسازد تا بر مبنای روحیه همکاری و اجماع عمل کنند. تصمیمات یکجانبه برخی از دولتهای ساحلی این دریا از نظر حقوقی قابل توجیه نیست.
اما اگر دریای خزر را دریاچه (Lake) بدانیم، در صورت فقدان یک کنوانسیون بینالمللی در این باره، عرفهای بینالمللی- به عنوان رویه عمومی که به مثابه قانون پذیر شدهاند- منبع اصلی و اولیه ایجاد رژیم حقوقی دریای خزر خواهند بود. رویه تحدید حدود دریاچههای بین دول ساحلی به طور قطع نشان میدهد که این دریاچهها به گونهای تقسیم میشوند که هر دولت ساحلی از حاکمیت انحصاری بر منابع بیولوژیکی و طبیعی، آبهای سطحی و کشتیرانی در مناطق ملی… برخوردار است. برای نمونه این اصول به طور عمومی در تقسیم دریاچههای بزرگ بین ایالات متحد و کانادا، دریاچه چاد بین کامرون، چاد، نیجر و نیجریه، دریاچه مالاوی بین مالاوی، موزامبیک و تانزانیا، دریاچه ژنو بین سوییس و فرانسه اعمال شدند.
تز نویسنده :
نویسنده در این مقاله خواسته به برخی از دول ساحلی دریا خزر و پاره ای از نویسندگان که رژیم حقوقی دریای خزر را براساس کنواسیون ۱۹۸۲ حقوق دریا می دانند ثابت کند این عمل فاقد وجاهت حقوقی و قانونی است و استدلالهایی در این رابطه آورده که به نظر من قابل قبول هستند و میتوان به آنها استناد کرد.