هفت شهر عشق» اشارهای است به هفت مرحلهای که عارفان در سیر و سلوک معنوی خود طی میکنند تا به وصال معشوق حقیقی (خداوند) برسند. این مفهوم در ادبیات عرفانی فارسی، بهویژه در آثار مولانا و عطار نیشابوری، دیده میشود.
هفت شهر عشق در منطقالطیر عطار
عطار در کتاب منطقالطیر (رسالهی مرغان)، هفت مرحله (هفت وادی) را برای رسیدن به «سیمرغ» (نماد خداوند) بیان میکند:
۱. طلب (جستجو)
۲. عشق (شوریدگی و دلدادگی)
۳. معرفت (شناخت حقیقت)
۴. استغنا (بینیازی از دنیا)
۵. توحید (یگانهانگاری خدا)
۶. حیرت (شگفتی و سردرگمی در برابر عظمت حق)
۷. فقر و فنا (نابودی نفس و رسیدن به بقای الهی)
هفت شهر عشق در مثنوی مولانا
مولانا نیز در مثنوی معنوی از این سفر روحانی سخن میگوید و عشق را نیروی محرکهای میداند که سالک را از خودبیخودی (فنا) به بقای الهی میرساند.
عطا شدن هفت شهر عشق
وقتی گفته میشود «هفت شهر عشق عطا چیست»، یعنی این مراحل بهصورت موهبتی الهی به سالک داده میشود و او باید با تلاش و عشق، خود را برای دریافت این نعمت آماده کند. عشق، محور اصلی این سفر است و بدون آن، گذر از این شهرها ممکن نیست.
نتیجه:
هفت شهر عشق، هفت منزل سلوک عرفانی است که عطار و مولانا آن را ترسیم کردهاند و رسیدن به هر مرحله، نیازمند مجاهدت، عشق و عنایت الهی است.
در آثار مولانا جلالالدین بلخی، بهویژه در مثنوی معنوی و غزلیات شمس، اشارههای بسیاری به سفر روحانی و مراحل سلوک وجود دارد، اما برخلاف عطار نیشابوری که به هفت وادی (هفت شهر عشق) در منطقالطیر اشاره میکند، مولانا بهصورت مشخص از “هشت شهر عشق” نام نمیبرد.
با این حال، برخی از شارحان و عرفا، با الهام از مفاهیم موجود در مثنوی، مراحلی را به عنوان “هشت شهر عشق” یا “هشت منزل سلوک” در نظر گرفتهاند که برگرفته از مضامین عرفانی مولاناست. این هشت مرحله میتواند چنین باشد:
هشت شهر عشق در دیدگاه مولانا
۱. نیاز (طلب و اشتیاق)
-
سالک باید تشنه و جوینده باشد تا راه را آغاز کند.
۲. عشق (سوز و گداز درونی)
-
عشق، محور اصلی حرکت است و سالک را از خودخواهی رها میکند.
۳. معرفت (شناخت حقیقت)
-
رسیدن به بینشی فراتر از ظاهر دنیا.
۴. استغنا (بینیازی از تعلقات دنیوی)
-
رها کردن دلبستگیها برای رسیدن به معشوق حقیقی.
۵. توحید (یگانهدیدن خدا در همه چیز)
-
“هر چه بینی، آن اوست” – نگاه وحدتوجودی به جهان.
۶. حیرت (شگفتی در برابر عظمت حق)
-
هرچه بیشتر میدانی، بیشتر در حیرت فرو میروی.
۷. فقر (فنا و نیستی در برابر خدا)
-
نابودی “من” و رسیدن به بقای الهی.
۸. وصال (رسیدن به معشوق)
-
پایان سفر و رسیدن به اتحاد با خداوند.
تفاوت هفت شهر عطار و هشت شهر مولانا
-
عطار در منطقالطیر، هفت مرحله را بیان میکند، اما مولانا بیشتر بر عشق و سلوک عملی تأکید دارد و عدد مشخصی را ذکر نمیکند.
-
“هشت شهر عشق” بیشتر برداشتی تأویلی از مفاهیم مثنوی است، نه نقل مستقیم از مولانا.
-
مولانا معتقد است “عشق، شهر بیدر و دروازه است”، یعنی مرزهای سلوک، قطعی و محدود نیستند.
نتیجه
اگرچه مولانا بهصورت صریح از “هشت شهر عشق” نام نبرده است، ولی میتوان این مراحل را از لابهلای اشعارش استخراج کرد. در نهایت، عشق است که سالک را از همه این منازل عبور میدهد و به مقصود میرساند.