مقدمه
مساحت دریای خزر صرف نظر از نوسانات سطح آن، حدودا ۴۲۴۲۰۰ کیلومتر مربع بزرگترین دریاچه آب شور جهان و مجموعه آبهای داخلی میان ۵ کشور ایران، آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و فدراتیو روسیه میباشد.
دریای خزر از شمال تا جنوب ۱۲۰۰ کیلومتر طول و عرض متوسط آن ۳۲۰ کیلومتر است.
حدودا ۷۰۰۰ کیلومتر خط ساحلی بیش از ۶۰۰۰ کیلومتر به ۴ کشور و کمتر از ۱۰۰۰ کیلومتر به ایران
از آنجا که طول آن در جهت نصف النهاری کشیده شده، دارای اختلاف قابل توجه درجه حرارت در نقاط مختلف آن است که وجود اعماق متفاوت نیز این وضع را تشدید میکند.
کم عمق ترین بخش دریای خزر با ژرفای ۴ تا ۸ متر تنها یک درصد کل حجم آب را تشکیل میهد و حداکثر عمق آن ۱۰۲۵ متر است که حدود یک سوم کل دریا را شامل میشود. حداکثر عمق خزر در سواحل ایران، ۹۸۰ متر در حالیکه حداکثر عمق در سواحل روسیه ۵۰ متر است. در فصل زمستان در حالی که در کرانه های جنوبی حرارتی بین ۸ تا ۱۰ درجه سانتیگراد وجود دارد، در کرانه های شمالی، آب دریاچه یخ میبندد به طوری که ضخامت تکههای یخ به حدود ۲ متر میرسد. علیرضا نوری، تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، اطلاعات ۲۲/آذر/۱۳۷۸، ص ۱۲
تشکیل حکومتهای ملی
قریب ۴ قرن پیش نه دولتی به نام روسیه وجود داشت و نه روابطی بلکه روابط مختصر و غیر رسمی و تنها میان اقوام بود.
روسها در زمان ایوان دوم به یک ملت متشکل و حکومت مستقل دست یافتند. ایوان چهارم یا ایوان مخوف رسما عنوان تزار یا امپراتور را بر خود نهاد.
قبل از کشف دماغه امید نیک توسط واسکو دوگامای پرتغالی در سال ۱۴۹۷ مصادف با ۹۰۲ هجری، کالاهای تجاری هند از طریق دریای خزر و راه زمینی قفقاز به روسیه منتقل می شد و در آنجا با پوست مبادله میشد و سود سرشاری برای روسها داشت. ولی با افتتاح آن راه آبی، از رونق این راه خشکی و کشتیرانی در دریای خزر کاسته شد. همین موجب شد تا ایوان مخوف و جانشینانش به توسعه طلبی در سرزمینهای جنوبی روسیه بپردازند. این پیشرویهای ایوان مخوف مصادف با سلطنت شاه اسماعیل صفوی و آغاز زمامداری سلسله صفویه بود.
آغاز روابط بازرگانی
ولی تا این زمان هیچگونه مرز مشترکی در خشکی میان ایران و روسیه وجود نداشت و مرز آبی هم به خاطر کمبود کشتی و خطر راهزنان تاتار بلااستفاده بود. نوحی غرب دریای خزر در دست عثمانیها بود و منطقه ترکستان در شرق دریای خزر هم خودمختار بود.
یک انگلیسی به چنسلر که برای تجارت با شرق به روسیه آمده بود از ایوان مخوف امتیاز تأسیس یک شرکت تجاری به نام شرکت مسکو اخذ کرد. جنکینسون پس از مرگ چنسلر در سال ۱۵۶۱ (۹۶۸ هجری قمری) به دربار شاه طهماسب اول در قزوین وارد شد ولی شاه که به تازگی در ۱۰ مه ۱۵۵۵ (۱۸ جمادی الثانی ۹۶۲) با عثمانیها به صلح آماسیه دست یافته بود گفت: ما به دوستی کفار احتیاجی نداریم. به این ترتیب هیئت بازگشت.
در سال ۱۵۶۸ (۹۷۵ هجری) هیئت دیگری از طرف شرکت مسکو به ریاست آرتور ادواردز و ریچارد ویلز به دربار شاه طهماسب وارد شد. این بار شاه به موجب فرمانی مأموران شرکت تجاری مسکو را از پرداخت حقوق گمرکی و راهداری معاف کرد و به آنها اجازه سفر و تجارت آزادانه به سراسر ایران را داد. این سرآغاز اولین روابط بازرگانی میان ایران و روسیه در دریای خزر بود که با حرکت کشتی شرکت مسکوی به راه افتاد.
مرزهای خشکی
در مدت سالیان متمادی جنگ ایران و عثمانی، ایران سعی میکرد تا حمایت روسیه را به خود جلب کرده برای عقب راندن عثمانیها از خاک ایران، از روسیه کمک بگیرد. شاه محمد خدابنده در سال ۱۵۷۸ (۹۸۵ هجری) در نامه ای به فئودور اول پسر ایوان مخوف که از ۱۵۷۴ به امپراطوری رسیده بود نوشت: ما باید مانند پدران خود در راه اتحاد و دوستی با هم کوشش نموده و به یکدیگر مساعدت نماییم. اگر تزار حاضر شود به یاری وی بشتابد و قشون عثمانی را از قفقاز خارج کند وی حاضر خواهد بود دربند و باکو را به روسیه دهد.
در دوران شاه عباس در ژوئیه ۱۶۱۳ (جمادی الاول ۱۰۲۲) زمانی که عثمانی در برابر اتحاد اتریش، روسیه و ایران شکست خورد، قرارداد صلحی با ایران منعقد کرد و از هر گونه ادعایی از مناطق تحت تصرف ایران صرف نظر کرد. از این زمان بود که مرزهای ایران و روسیه در خشکی هم به هم رسید.
اما زمانی که دوران شاهان مقتدر صفوی به سر رسید و شاه سلطان حسین در برابر لشکرکشی محمود افغان سقوط کرد، حکام مناطق شمالی ایرا از ترس افغانها حاضر به قبول تحت الحمایگی روسیه شدند و نیروهای روسی به سرعت تمام گیلان، مازندران و گرگان امروزی را به اشغال خود درآوردند.
در ۱۲ سپتامبر ۱۷۲۳ (۱۱ ذیالحجه ۱۱۳۵ قمری) معاهده اتحادی میان شاه طهماسب دوم که در قزوین فرمانروایی میکرد با پطر تزار روسیه منعقد شد که در ازاء کمک تزار برای اخراج افغانها، گیلان و مازنداران و دربند به روسیه واگذار شود.
اما وقتی نادر از این قبیل بذل و بخششها و معاهدات حقارت بار شورش کرد از ملکه آنا تزاریس روسیه خواست که نواحی شمالی ایران را تخلیه کند. معاهده رشت در اول فوریه ۱۷۳۲ (۴ شعبان ۱۱۴۴) و معاهده گنجه در ۱۷۳۶ از گیلان و مازندران تخلیه کرد و ظرف سه ماه دربند و باکو را به ایران برگرداند.
با اقدامات نادر، روسیه از ایران عقبنشینی کرد اما حکام محلی از فرمانبرداری از نادر سرباز میزدند و اظهار تمایل هریک از این حکام محلی یا فرزندان آنها موجبات مداخله روسیه در این نواحی و جنگهای بعدی ایران و روسیه شد.
معاهده گلستان
جنگ ده ساله ایران و روسیه در ۲۱ اکتبر ۱۸۱۳ (۲۵ شوال ۱۲۲۸) با انعقاد معاهده صلح در قصبه گلستان از توابع قره باغ پایان یافت.
در فصل پنجم معاهده گلستان مربوط به دریای خزر است که در آن آمده است: آزادی کشتیرانی تجاری در دریای خزر برای دو کشور آزاد است ولی به استثناء کشتیهای جنگی روسیه، وجود کشتی جنگی در دریای خزر ممنوع است.
در عهدنامه تهران ۲۵ نوامبر ۱۸۱۴ تعیین سرحدات بین ایران و روسیه در عهدنامه گلستان به نظر و اطلاع نمایندگان سیاسی خود منوط شده بود به همین خاطر در دسامبر ۱۸۱۷ نمایندهای از طرف ژنرال یرملوف به نام مازاروویچ برای حل اختلافات مرزی بین دو کشور وارد تهران شد . کمیسیون مرزی در ژانویه ۱۸۱۸ تشکیل شد ولی موفق به حل اختلافات نشد و بدون اخذ نتیجه تعطیل شد. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی از عهد صفویه، ص ۲۳۰
از دست دادن اراضی قره باغ، گنجه، شکی، شیروان، دربند، بادکوبه، گرجستان، داغستان، و بخشی از طالش و اختلافاتی که در تعیین حدود رخ داده بود و همچنین قرارداد اتحاد دفاعی – تعرضی ایران و انگلیس در ۲۵ نوامبر ۱۸۱۴ (۱۲ ذی الحجه ۱۲۲۹) علیه روسیه موجب شد که ایران درصدد بازپس گیری سرزمینهای از دست رفته و تجدید نظر در قرارداد گلستان برآید.
معاهده ترکمنچای
اما شکست ایران در سال ۱۸۲۷ (۱۲۴۲ قمری) و اشغال تبریز توسط روسیه موجب شد که ایران در ۱۰ فوریه ۱۸۲۸ (۲۴ رجب ۱۲۴۳) دو معاهده امضاء کند که یکی به معاهده ترکمنچای و دیگری به مقاوله نامه تجارتی ضمیمه مشهور است و به مدت یک قرن سرنوشت نه فقط دریای خزر بلکه کل ایران را تا سقوط حکومت تزاری روسیه تعیین میکرد. سرحد بین دو کشور رود ارس تعیین شد و عبور و مرور کشتیهای جنگی در بحر خزر منحصرا به روسیه تعلق گرفت. به موجب فصل دوم این معاهده، معاهده گلستان باطل و معاهده ترکمنچای جایگزین آن شد. فصل هشتم هم عبور و مرور کشتیهای تجاری دو دولت را ص ۲۰۱
عهدنامه مودت ۱۹۲۱
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ لنین و دیگر شخصیتهای انقلابی روسیه بارها پیغام دادند و با اشاره به اهداف و مرام سوسیالیستی خود، آمادگی خود را برای تغییر شرایط اعلام کردند. برای نمونه چیچرین وزیر امور خارجه روسیه شوروی در نامه ۱۴ ژانویه ۱۹۱۸ آمادگی دولت انقلابی را برای الغاء ابدی تمام عهود و قراردادهایی که دولت روسیه با زور و اکراه بر ایران تحمیل کرده و یا این که با اصل استقلال و مصونیت ایران مخالفت داشته و یا این که آزادی و اعمال خواست ملت ایران را در سرزمین و دریاهای مجاور خود محدود کرده را اعلام کرده و این که حاضر است معاهدات جدیدی را مبتنی بر اصول آزادی و احترام متقابل با دولت ایران منعقد سازد.
در عهدنامه مودت ۱۹۲۱ دولت شوروی به خاطر اهمیت دریای خزر در ارتزاق مردم روسیه و اهمیتی که بخش جنوبی دریا برای پرورش و تکثیر ماهی دارد از امتیاز لیانازوف صرف نظر نکرد و در فصل چهارم به اعتبار قانونی تقبلات فعلی که به امتیاز مذکور اشاره میکرد که تا ۴ اکتبر ۱۹۲۵ (۱۲ مهر ۱۳۰۴ هجری شمسی) ادامه مییافت.
قراردادهای ۱۹۲۷
در ابتدای سلطنت رضاشاه روابط بین ایران و شوروی بسیار حسنه بود و بجز مسئله شیلات هیچگونه اختلاف عمده ای بین دو کشور وجود نداشت. امتیاز صید ماهی بحر خزر در ۴ اکتبر ۱۸۷۹ (۱۷ شوال ۱۲۹۶) از طرف ناصرالدین شاه به استپان لیانازوف تبعه روسیه داده شده بود که آخرین تاریخ انقضای آن سال ۱۹۲۵ (۱۳۰۴ شمسی) به شمار میرفت. دولت شوروی پس از انقلاب اکتبر، اقدام به مصادره اموال صاحبان امتیاز (ورثه لیانازف) کرده و ضمن قرارداد مودت ۱۹۲۱ حاضر نشده بود از حقوق خود در مورد شیلات صرف نظر نماید و برای حفظ حقوق خود یک ناوچه توپدار هم در انزلی نگاهداشت. به محض خاتمه مدت امتیاز دولت ایران رسما الغاء آنرا اعلام کرد ولی دولت شوروی زیر بار نرفت و نسبت به این تصمیم اعتراض کرد موضوع به حکمیت ارجاع شد و هیئت داوران به ریاست محمد علی فروغی نخست وزیرایران رأی به نفع صاحبان امتیاز داده و آن را برای ۱۵ سال دیگر تمدید کرد اما مجلس شورای ملی این حکمیت را تصویب نکرد و در نتیجه روابط بین دو کشور تیره شد. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی از عهد صفویه، صص ۳۸۵
مذاکرات مشاورالممالک با مقامات روسی در اول اکتبر ۱۹۲۷ (۸ مهر ۱۳۰۶) منجر به انعقاد چند قرارداد گردید اولا در مورد شیلات مقرر شد یک شرکت مختلط ایران و شوروی تحت ریاست نفر ایرانی تشکیل شود و از شیلات بحر خزر بر اساس تنصیف بهرهبرداری کند. ثانیا یک قرارداد امنیت و بیطرفی بین دو کشور امضاء شد که طرفین را ملزم میکرد از عملیات تجاوزکارانه نسبت به طرف دیگر و وادار کردن قوای مسلح خود به خاک کشور دیگر خودداری کنند و چنانچه یکی از طرفین از جانب دولت ثالثی مورد حمله قرار بگیرد طرف دیگر با متجاوزین همکاری ننماید و دو دولت اختلافات خود را از طریق مسالمت آمیز حل کنند. ثالثا یک قرارداد بازرگانی به امضاء رسید که به موجب آن برای ورود کالاهای ایران به شوروی معادل ۵۰ میلیون روبل سهمیه معین گردید رابعا موافقتنامه ای در مورد واگذاری تاسیسات بندری انزلی به ایران امضاء شد که مفاد آن فورا به مورد اجراء گذاشته شد و ناوچه توپدار شوروی ابهای ساحلی ایران را ترک کرد و انزلی به نام بندر پهلوی نامگذاری گردید. دولت شوروی نیز اولین سفیر خود را در دربار ایران را که ژاک داوتیان نام داشت به تهران فرستاد و روابط بین دو کشور تا حدود زیادی بهبود یافت. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی از صفویه، ص ۳۸۶
بر طبق قرارداد شیلات که بمدت ۲۵ سال اعتبار داشت، تمایل دولت ایران پس از مدت مزبور برای فسخ قرارداد نافذ بود مشروط بر این که به مدت ۲۵ سال بعد امتیاز آن به هیچ دولت یا تبعه بیگانه داده نشود.
روابط ایران و همسایه قدرتمند شمالی بر دو پایه استوار بود: توسعه روابط گرم اقتصادی، مقاومت در برابر تبلیغات فرهنگی و مداخلات سیاسی
ژرژ آقابگف کارمند اداره بازرگانی شوروی در تهران در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۷) که به انگلیس پناهنده و از شبکه جاسوسی شوروی در ایران پرده برداشت موجب شد تا قانون ۵ خرداد ۱۳۱۰ مجلس شورای ملی برای ممنوعیت مرام اشتراکی و فعالیت طرفداران آن در ایران به تصویب برسد و متخلفین را به مجازاتهای سنگینی محکوم کند. در ۱۳۱۶ شبکه کمونیستی ۵۳ تن روشنفکر ایرانی شناسایی و به مجازاتهای سنگین محکوم شدند و دولت شوروی هم در ۱۳۱۷ حدود ۳۵۰۰ نفر مهاجر ایرانی مقیم قفقاز را بیرون کرد که در میان آنها عناصر مشکوک و جاسوس شوروی هم بودند. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی از عهد صفویه، صص ۳۸۶-۳۸۷
قرارداد مارس ۱۹۴۰
تنها منطقهای که برای دو طرف مشخص شده بود یک منطقه ساحلی به عرض ۱۰ مایل دریایی بود که بر اساس قرارداد بازرگانی و دریانوردی مارس ۱۹۴۰ (اسفند ۱۳۱۸ – فروردین ۱۳۱۹) در نظر گرفته شد.
هر یک از طرفین متعاهد، ماهی گیری را در ابهای ساحلی خود تا حد ۱۰ مایل دریایی به کشتیهای خود اختصاص می دهد و خارج از این محدوده هر دو کشور از آزادی صید در دریای خزر بهرهمند میشوند.
بر طبق قرارداد ۱۹۲۱، ۱۹۲۷ و ۱۹۴۰ تساوی و احترام متقابل مورد تصریح و تأکید قرار گرفت اما به لحاظ اختلاف فاحش توان ایران و روسیه درعمل ایران تنها محدود به بهره برداری از ذخایر ۱۰ مایل ساحلی خود بود و شوروی با تجهیزات قابل توجهی که در اختیار داشت کماکان به صید در محدده انحصاری خود و همچنین در منطقه مشاع ادامه میداد. برای مثال تا نیمه دهه ۷۰ در حالیکه شوروی تا سقف ۴۰۰ هزار تن در سال در ابهای ساحلی خود صید میکرد، صید ایران تنها حدود ۷ هزار تن در سال بود. (علیرضا نوری، اطلاعات ۲۲،۹،۷۸)
این وضعیت در مورد نگهداری کشتی جنگی در دریای خزر هم صادق بود . یعنی شوروی وارث نیروی دریایی روسیه تزاری بود اما ایران که ناوگانی نداشت بدون مشارکت نیروهای خارجی نمیتوانست ناوگانی داشته باشد که آنهم طبق فصل هفتم عهدنامه مودت مقدور نبود.
در گذشته در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر اصل مشاع بودن مورد تأکید و توافق طرفین ایران و روس قرار گرفته و در هیچ معاهده ای نامی از تعیین حدود و مرز دریایی بین دو کشور در دریای خزر برده نشده بود. اطلاعات ۲۲،۹،۷۸ ص ۱۲
پیشنهادات
برخی فقر، برخی بیماری، و برخی دیگر بی دینی را مهمترین بلای بشری میدانند به نظر میرسد که ما به مسائل خود با خارج یعنی دیگر ممل نیز باید توجه کنیم و بیتفاوت نباشیم. ما در عصری زندگی می کنیم که همگرایی، بیشتر از واگرایی رخ میدهد پدیده وحدت طلبی و تجزیه طلبی همواره و در همه جا وجود دارد اما در این زمان وحدت طلبی بنظر میرسد که غالب است. ما باید هر چه زودتر درصدد حل اختلافات خود با ملل دیگر برآییم . شاید برخی از این مسائل از نان شب خود واجب تر باشد ارزش یک ملک به همسایه آن است اگر در همسایگی خود امنیت و روش حل مسائلمان روشن نباشد، راه همه گونه مداخله و اعمال نفوذ خارجی باز و مسیر هر گونه توسعه و رشدی در آینده ناهموار خواهد ماند. با توجه به فروپاشی روسیه، ما باید یک قرارداد دوستی جدیدی که جایگزین قرارداد مودت ۱۹۲۱ و نقائص آن شود، با روسیه به امضاء برسانیم.
از زمان تأسیس دولت شوروی، تنها زمینه همکاری بین دو کشور در شیلات شمال بود که آنهم چون حکومت مصدق شیلات را در بهمن ۱۳۳۱ ملی کرد، تعطیل شد. اما در دوره ای که مورد مطالعه ماست ۱۳۵۱-۱۳۴۱ گسترش سریع بازرگانی بین دو کشور زمینه را برایهمکاری در رشتههای دیگر فراهم ساخت. همکاریهای اقتصادی و فنی بین دو کشور، متعدد و پیچیده و بی اندازه تخصصی بود و از احداث کارخانه ذوب آهن در اصفهان و تأسیس کارخانه ماشین سازی در اراک و بنای سد هیدروالکتریکی بر روی رود ارس تا توسعه و بازسازی بنادر دریای خزر و شیلات را شامل می شود. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی از پایان جنگ جهانی دوم، صص ۵-۱۸۴